استقلال و خود مختاری کردستان

0
564

 

نویسنده:میثم شکربیگی

 

کردها یک گروه با مشخصات عمومی یعنی دارایی فرهنگ، قومیت، زبان و مذهب هستند که آنها را از گروه های دیگر متمایز می سازد. دو واژه «کرد» و «کردستان» در ادبیات مربوط به کردستان دارای بار معنایی ویژه ای .هستند واژه «کردها» نشان دهنده چند پارگی ،فرهنگی اجتماعی و تاریخی جمعیتی است که در مناطق کردنشین سکونت داشته اند اما کاربرد واژه کردستان با پسوندهای گوناگون شمالی و جنوبی آن دارای بار ایدئولوژیک بوده و به جمعیت و سرزمینی گفته میشود که بین کشورهای گوناگون منطقه شامل ترکیه ،ایران ،عراق ،سوریه ،ارمنستان و آذربایجان پراکنده هستند فعالان سیاسی کرد و مبارزان هواخواه آنها واژه کردستان را به جای کردها به کار میبرند و در بسیاری از مواقع مخالفان برای نشان دادن تفاوتهای فرهنگی و تنوع تاریخی آنها از واژه کردها استفاده میکنند،در واقع  كردستان عراق، بخشي از مناطق كردنشين خاورميانه به شـمار مـي رود كـه بـا وسـعتي معـادل 75000 كيلومتر مربع از موقعيتي كم و بيش مياني و مركزي در بين مناطق كردنـشين پيرامـوني برخوردار است ؛ به عبارتي ديگر كردستان عراق به عنوان حلقه پيوندي ميان كردستان ايـران بـا كردستان تركيه و سوريه محسوب مي شود. ايـن بخـش از كردسـتان، سـرزميني اسـت غنـي و كوهستاني كه از سلسله زاگرس واقع در كردستان ايران به سوي كوهستان هاي تركيه كشيده شده است داشــتن کشور مســتقل برای هر اقلیت یا قومیت موضوع مهمی است که در طول تاریخ برای به دست آوردن آن مبارزه نموده اند. کردها نیز دارای جمعیتی در حدود 5/32 میلیون نفر است. در خاورمیانه و در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه ساکن هســتند که تاکنون نتوانسته اند کشــور مســتقلی را ایجادکنند

یک قرن از یکی از ماندگارترین  پیامدهای خیانت تاریخ می گذرد. پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی،یک کردستان مستقل در حال به وجود آمدن بود. در اروپا، معاهده ورسای، اصل تعیین سرنوشت را برای مردمانی که از نظر قومی تعریف شده بودند، به اجرا درآورد که سبب به وجود آمدن دولت-ملت های جدید شد. به همین ترتیب در خاورمیانه، با معاهده سور (10 اوت 1920) به کردها وعده استقلال محلی و سپس استقلال از امپراتوری عثمانی در ظرف یک سال داده شد. اما متفقین بعد از مدت کوتاهی از آن عقب نشینی کردند و معاهده سور در نهایت با معاهده لوزان (23 ژوئیه 1923) لغو شد و از به وجود آمدن کردستان به عنوان یک کشور مستقل جلوگیری کرد. معاهده لوزان علیرغم عنوان رسمی آن به عنوان “پیمان صلح با ترکیه” نتوانست صلح و ثبات را در منطقه برقرار کند.سپس کردها بین کشورهای ترکیه، ایران، سوریه، عراق و اتحاد جماهیر شوروی تقسیم شدند. در سال 1930 استالین به تشکیلات سرزمینی «کردستان سرخ» پایان داد و آن را به آذربایجان الحاق کرد. با تبعید کردها به دیگر جمهوری‌های شوروی، کردستان به‌عنوان یک منطقه قومی به هم پیوسته باقی ماند که تنها در چهار ایالت تقسیم شده بود.پیامدهای جنگ جهانی دوم منجر به تأسیس جمهوری کردستان در شرق کردستان در ایران امروزی شد که در سال 1946 با اعدام رهبران آن توسط رژیم سلطنتی پهلوی در ایران به پایان رسید. اعدام رهبران کرد الگویی بود که در دولت ترکیه پس از تأسیس ترکیه مدرن و پیامدهای آن مشاهده شد. ترور رهبران کرد به عنوان یک جنایت زنجیره ای توسط حکومت ایران در زمان شاه ایران و پس از سال 1979 توسط اعتصاب آیت الله ها در قلب اروپا ادامه یافت وروند استعمارزدایی پس از جنگ جهانی دوم این مشکل را تشدید کرد. اگرچه جامعه بین المللی به طور کلی موضعی ضد تجزیه طلبانه دارد، اما حق مشروط جدایی به رسمیت شناخته شده است. ایران، سوریه، عراق و ترکیه حق تعیین سرنوشت داخلی کردها را رد کردند، زیرا از پتانسیل آن برای جدایی می ترسیدند. اگرچه جامعه بین المللی به طور کلی موضعی ضد تجزیه طلبانه دارد، اما حق مشروط جدایی به رسمیت شناخته شده است 

) استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق تاثیر مستقیمی بر ناسیونالیسم قومی وتجزیه طلبی دارد و بستر مناسبی برای مناطق کُردنشین ایران فراهم کرده تا با تاثیرپذیری از این اقلیم اهداف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شان را از جمهوری اسلامی مطالبه نمایند.بنابراین استقلال خواهی این اقلیم نه فقط نقش موثری در تضعیف انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران دارد، بلکه میتواند محرک بالقوه ای برای دستیابی سایر اقوام ایرانی به مطالبات قومیشان باشد آنها با اجراي همه پرسي در تاريخ 3 مهر1396 (27 سپتامبر 2017) استقلال اقليم كردستان را اعلام نمودند. با اينكه اين همه پرسي از جانب دولت مركزي عراق نامعتبر اعلام شده است و بسياري از دولت استقلال اقليم كردستان را نامشروع ميدانند اما مسعود بارزاني با اصرار بر جدايي و استقلال طلبي خواهان مذاكره مسالمت آميز براي استقلال بوده و هدف از همه پرسي را اعلام استقلال دانسته و تأكيد ميكند همه پرسي مورد تاييد اغلب مردم كردستان است.

در خصوص جدايي طلبي چند ديدگاه وجود دارد؛

نظر اول ممنوعيت مطلق جدايي يك جانبه است و اينكه در حوزه غيراستعماري، تحت هيچ شرايطي حق جدايي يك جانبه وجود ندارد.

نظر دوم اين است كه حق جدايي تنها در موارد استثنايي وجود دارد، كه موسوم است به جدايي چاره ساز به موجب اين نظر حق جدايي براي بخشي از جمعيت يك كشور تنها در موارد نقض سيستماتيك و گسترده حقوق بشر وجود دارد

پارلمان منتخب مردم كردستان در تـاريخ 4 ژوييـه 1992 دولتـي را بـه اسـم (حكومـت منطقه اي كردستان (به رياست »دكتر فواد معصوم« براي اداره منطقه برگزيـد كـه شـامل يـك كابينه 15 نفره مركـب از وزيرانـي از احـزاب اسـلامي، كمونيـست، آشـوري هـا و تـركمن هـا ميشـد. با وجود جنگ داخلي سه ساله در فاصله سالهاي 1994 تا 1997 بين دو حزب حاكم و مسلط منطقه كردستان، يعني حزب دمكرات كردستان عـراق و اتحاديه ميهني كه در نهايت منجر به تجزيه و تقسيم پارلمان، كابينه و نيز منطقه تحت حاكميت گرديد ولـي بـا ايـن حـال برخـي از صـاحبنظـران از ايـن دوره 12 سـاله حاكميـت كردهـا (1991-2003)با نام عصر طلايي كردهـا يـاد مـيكننـد. ايـن تجربـه دوازده سـاله حكـومتي، بزرگترين دوره خود مختاري داخلي تاريخ كردهـا در طـول قـرن بيـستم بـه شـمار مـيرود اقليم كردستان عراق براي حركت به سمت استقلال داراي منابع و امكاناتي داخلی است که شامل موارد زیر می شود:

جمعيت با انگیزه-قدرت اقتصادي- منابع و ذخایر طبیعی- اهمیت ژئوپلیتیکی کردستان عراق- قدرت رسانه اي- قدرت نظامي وامنيتي

برای ايجاد زمینه استقلال يک کشور حمايتهای خارجي و ازجمله کشورهای تأثیرگعذار منطقه ای و فرا منطقه ای و نهادهای بین المللي لازم و ضروری اسعت . ازجمله دشواری های مهم خارجي برای جلوگیری از حرکت اقلیم به سمت استقلال نقش کشورهای منطقه و فرا منطقه ای تأثیرگذار ازجمله آمريکا است که در اين بخش به نقش آنها پرداخته ميشود.

آمریكا: کشورهای قدرتمند فرا منطقه ای همواره در تحولات کشورهای جهان سوم و خاورمیانه تأثیرگذار بودند و نقش مهمي در آينده آنها ايفا کرده اند. از بین کشورهای فرا منطقه ای مهم ترين کشوری که در استقلال اقلیم ميتواند تأثیرگذاری زيادی داشته باشد آمريکا است که باعث فدرالي شدن اقلیم کردستان شد و به همین دلیل خط مشي آن در رابطه با استقلال اقلیم اهمیت زيادی دارد.

جمهوری اسلامی ایران: يکي از بازيگران کلیدی در اقلیم کردستان عراق را بايد جمهوری اسلامي ايران نام برد که به لحاظ داشتن مرز مشترك و ارتباطات خويشاوندی و ديرينه با مناطق کردنشین ايران، تأثیرگذاری زيادی در تحولات عراق دارد. کردستان عراق به دلیل هم مرز بودن با ايران ، ارزان بودن هزينه ها برای مسافرت در ايران نسبت به ساير کشورها، رابطه خويشاوندی بین کردهای اقلیم با کردهای ايران، آشنايي اغلب کردهای اقلیم با زبان فارسي ارتباط های زيادی با مناطق کردنشین ايران دارند. ايران مسئله کردها را در قالب کل عراق در نظر دارد و بعه هعیچ وجه خواهان تجزيه عراق نیست و همیشه بر حفظ استقلال و تمامیت ارضي آن تأکید کرده است.

عربستان سعودي: ميتوان از جمله مهم ترين حاميان استقلال اقليم كردستان تلقي نمود. عربستان سعودي پس از سقوط صدام حسين همواره پياده ساختن طرح تجزيه عراق به سه اقليم سني، شيعي و كردي را مدنظرداشته است.

رژیم صهیونیستی: اقليم كردستان عراق براي استقلال نياز به حمايتهاي خارجي دارد تا بتواند توجه سازمانها و قدرتهاي بين المللي را به دست آورده و به سمت استقلال پيش برود. در حال حاضر موثرترين و اصلي ترين حامي خارجي استقلال اقليم را ميتوان رژيم صهيونيستي دانست. اسراييل تنها رژيم يهودي جهان ميباشد و اين مسئله نوعي انزواي هويتي را براي آن ايجاد كرده است. به همين سبب اين رژيم براي خروج از انزواي منطقه اي خود و ائتلاف با دولتهاي پيرامون غيرعرب در منطقه خاورميانه، جهت اعمال فشار بر اعراب در پي ايجاد نفوذ بر اكراد شمال عراق است.

ترکیه :مسئولان ترکیه نیز بعد از فدرالي شدن اقلیم کردستان به خوبي ميدانند که کردهای ترکیه از اقلیم کردستان تأثیرپذير خواهند بود لذا درصدد تأثیرگذاری بر تحولات اقلیم کردستان و ايجاد رابطه برای حفظ منافع خود ميباشند. ترکیه ازجمله کشورهايي است که نقش زيادی در جلوگیری از حرکت اقلیم به سمت استقلال ميتواند داشته باشد و به دلیل تأثیرگذاری اقلیم کردستان بر کردهای خود همواره تحرکات اقلیم را مدنظر قرار داده و در موضوع همه پرسي اخیر نیز به صورت رسمي با برگزاری همه پرسي مخالفت نمود و با ايجاد رزمايش و بستن مقطع مرزهای خود اين مخالفت را به صورت رسمي و آشکار بیان نمود

سوابق حقوق بشر

شرق (روژهلات ایران)

وجود کردها در داخل مرزهای کشور ایران رسما انکار نمی شود. با این وجود، دولت برای محو هویت مردم کردستان بر هویت فارسی، زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی و مذهب شیعه در کنار نظامی‌سازی و نقض حقوق بشر تاکید کرده است. تغییر نام ایران در سال 1935 در واقع به همسان سازی و سرکوب سایر گروه های ملی و قومی انجامید.

در گزارش های حقوق بشری، قتل های سیستماتیک، غیرقانونی و استفاده بیش از حد از زور علیه کردها مورد توجه قرار گرفته است. تعداد خیلی زیادی از زندانیان سیاسی کرد حکم اعدام دریافت می کنند. نقض حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کردها معمولاً ثبت می شود. حتی طبیعت و اکوسیستم شرق نیز امنیتی شده است و از سیاست های دولت ایران مصون نیست. در مورد این که ابتدا همه راه حل‌ها تمام شود، کردهای شرق به بن‌بست رسیده‌اند که در آن آلترناتیوهای سیاسی قابل اجرا نیستند.

باکور(شمال)

ترکیه ترکیبی از ویژگی های دموکراتیک و اقتدارگرا را نشان می دهد که در مناطق مختلف متفاوت هستند. دموکراسی، قانونمندی، و حقوق شهروندی در شمال کردستان وجود ندارد، جایی که برای یک قرن یک قانون اضطراری تبعیض آمیز ریشه‌دار کردهای آگاه قومی و بسیج سیاسی را هدف قرار داده است. قانون اساسی، سرزمین مادری و ملت ترکیه را به عنوان وحدت ناگسستنی دولت متعالی ترکیه تأیید می کند. ناسیونالیسم آتاتورک، ترک گرایی و ملت ترک اصولی هستند که در مقدمه قانون اساسی آمده است. برتری زبان ترکی غیر قابل اصلاح و غیر قابل مذاکره حکم شده است ، جذب در جامعه ترک تنها راه نمایندگی سیاسی در سطوح ملی و محلی است. اما کردها در حالی که به دنبال هنجارهای دموکراتیک هستند، در برابر همسان سازی مقاومت کرده اند. با وجود دستاوردهای محدود در حقوق زبانی، دادخواست های کردها به نهادهای قضایی داخلی و بین المللی منجر به خشونت دولتی و تأثیر منفی بر حقوق سیاسی شده است. شناسایی به عنوان “ترکی” تنها امکان صعود در داخل دولت را فراهم می کند. مواد 9 و 70 قانون اساسی ترکیه همین هویت را برای ورود به خدمات عمومی و اعمال قدرت قضایی توسط “هر ترک” و “ملت ترک” تقویت می کند. به نظر می‌رسد کردهای شمال، بدون راه‌حل‌های باقی‌مانده، با عناصر جدایی یک‌جانبه واجد شرایط روبرو می‌شوند.

روژاوا (غرب

سوریه به عنوان یک نهاد عربی نیز بر اساس انکار اقلیت ها در داخل مرزهای خود، همانطور که در قانون اساسی اصلاح شده آن در سال 2012 ایجاد شد. قانون اساسی مانند قانون اساسی خود بر «هویت عربی» مردم در تلاش برای «وحدت ملت عرب» با کشوری که «قلب تپنده عربیت» و «بخشی از ملت عرب» تلقی می‌شود، تأکید می‌کند.گزارش های متوالی دیده بان حقوق بشر نشان می دهد که نقض حقوق بشر حق واجد شرایط جدایی برای کردهای روژاوا را توجیه می کند. افشای نگرش رسمی سوریه، گزارشی امنیتی در مورد جزیره بود که در 12 نوامبر 1963 توسط یک مامور سابق سرویس مخفی (محمد طالب الهلال) منتشر شد که در آن «تاریخ»، «تمدن»، «زبان» رد شد. و «حتی منشأ قومی قطعی» کردها برای انکار وجود جداگانه آنها (مطالعه جنبه های اجتماعی و سیاسی ملی استان جزیره 1963). بعدها، سرویس‌های مخفی، کردها را معادل اسرائیلی‌ها و کردستان را به عنوان «جودستان» تحقیر کردند و از سیاست‌هایی که معادل نسل‌کشی است حمایت کردند.با حذف کنترل دولت سوریه از غرب کردستان و استقرار خودمختاری کردها در آنجا از سال 2012، هیچ گزارشی مبنی بر نقض فاحش حقوق بشر فاش نشده است، در حالی که دولت کنونی سوریه همچنان مسئول ظلم و ستم پیش از این بر کردها است. جنگ داخلی 2011 و سکوت آن در قبال اشغال بخش‌هایی از روژاوا توسط ترکیه از سال 2018، حملات مکرر آن و حملات هواپیماهای بدون سرنشین که منجر به تلفات غیرنظامیان شد. حکومت خودگردان روژاوا به طور رسمی توسط دمشق به رسمیت شناخته نشده است. نقض حقوق بشر کردها توسط دولت سوریه ممکن است به چاره نهایی جدایی منجر شود یا خیر، اگر دمشق تلاش کند تا کنترل خود را بر روژاوا دوباره تحمیل کند.

 باشور (جنوب) 

کردها در جنوب کردستان در عملیات انفال (غنائم) رژیم بعث عراق در سال 1988 تحت یک حمله واقعی نسل‌کشی و پاک‌سازی قومی قرار گرفتند و هزاران هزار کرد ناپدید شدند، اعدام شدند، یا با گاز و 4000 روستا ویران شدند. ادعای جدایی کردها با حمله گاز اعصاب دولت تقویت شد که منجر به سلب حق حاکمیت این دولت شد، اما هیچ کشور همسایه ای از کردها حمایت نکرد. در عراق معاصر در حال حاضر هیچ نشانه ای از تبعیض آشکار، سیستماتیک و مداوم در مورد کردها وجود ندارد که جدایی دولت اقلیم کردستان را توجیه کند. بنابراین، احتمالاً جامعه بین المللی جدایی کردها در بشور را بدون رضایت بغداد تأیید نمی کند.

نتیجه

اگرچه کردستان مستقل پس از جنگ جهانی اول به وجود نیامد، اما پس از آن، خودمختاری کردها شانس بیشتری برای ایجاد یک کشور مستقل نسبت به زمانی که خودمختاری بخشی از حقوق بین الملل شد، داشت. با هر نظریه سیاسی تعیین سرنوشت، بدیهی به نظر می رسد که مردم کرد باید در یک کشور مستقل و مستقل زندگی کنند. این که چرا این امر محقق نشده باقی می ماند، موارد زیادی را در مورد سوگیری های حقوق بین الملل آشکار می کند. تلاش کردها برای تعیین سرنوشت شامل چهار قلمرو مجزا و در عین حال به هم پیوسته در یک کردستان است. در داخل کردستان بزرگ که از لحاظ سرزمینی تکه تکه شده است، از واژه های کردستان شرقی (روژهلات ایران)، کردستان غربی (روجاوا سوریه)، کردستان شمالی (باکور ترکیه) و کردستان جنوبی (باشور عراق) به عنوان شاخص های جغرافیایی استفاده می شود. پیشنهادی که جنبش‌های کرد برای خودمختاری ارضی به‌عنوان مدلی از خودمختاری داخلی برای تسهیل مشارکت مؤثر در امور عمومی مطرح کردند، توسط دولت‌های ترکیه، ایران و سوریه کاملاً سرکوب شده است. در حالی که خودمختاری در چارچوب یک ترتیبات فدرال ممکن است درجاتی از خودمختاری را فراهم کند، اما راه مناسبی را برای کردها برای دستیابی به حاکمیت کامل ارائه نمی دهد. بیش از یک قرن، کشورهایی که کردها در ان زندگی می کنند  به دنبال خصومت با کردها و کردستان بوده اند. آنها از اصطلاحات «تروریست»، «جدایی‌طلب» و «تمامیت ارضی» به عنوان دستاویزی برای سرکوب کردها در جستجوی حقوق خود استفاده کرده‌اند. فارسی‌سازی، عرب‌سازی، ترک‌سازی، تبعید و تصرف اراضی و مهاجرت غیرکردها به کردستان، در کنار ادامه سیاست‌های همگون‌سازی و استعمار داخلی که توسط کشورهای میزبان کردها اتخاذ شده است، منجر به کاهش ارضی کردستان شده است.تحولات اخیر در عراق و سوریه باعث ایجاد نهادهای خودگردان کرد در قالب خودمختاری داخلی در جنوب و غرب کردستان شده است، در حالی که کردها در شمال و شرق کردستان به هیچ شکلی از کنترل دست نیافته اند.نشان دادن اراده آشکار کردها برای جدایی دشوار است زیرا رفراندم تحت کنترل کشورهای ترکیه، عراق و ایران غیرقابل تصور است. کردها علیرغم نارضایتی های مشروع خود به دلیل سیستم های غیر دموکراتیک کشورهای میزبان خود به بن بست رسیده اند. اصرار جامعه بین‌المللی دولت‌ها بر ناملموس بودن تمامیت ارضی، مانع اصلی برای تعیین سرنوشت کردها است، اگرچه دولت‌های میزبان آن‌ها خود را مطابق با اصول حقوق برابر و تعیین سرنوشت مردم رعایت نمیکنند. قانون اساسی عراق در سال 2005 تنها به رسمیت شناختن قانون اساسی کردها در کردستان جنوبی را ارائه می‌کند، و آنها را از طریق مقررات خودمختاری که با نمایندگی وزارتخانه در اداره حاکمه دولت پس از هشت دهه سرکوب توسط دولت عراق تکمیل می‌شود، توانمند می‌سازد. سایر دولت‌های سرکوبگر، متحد و ناسیونالیست، علیرغم عضویت در کنوانسیون‌های حقوق بشر، برعدم به رسمیت شناختن آنها اصرار می‌کنند.در صدمین سالگرد پیمان لوزان، دستیابی به حاکمیت اشکار کردها به نام یک کردستان بزرگ که شامل هر چهار بخش کردستانی باشد، در حال حاضر مجاز نیست. شانس جداگانه برای هر بخش برای رسیدن به دولت بیشتر احتمال دارد. اگر یک بخش کرد به استقلال برسد، سه کوردستان دیگر (بدون قید و شرط) وجود خواهد داشت که ممکن است روزی بتوانند به مرزهای تاریخی و قومی خود بازگردند و ایالات متحده کردستان را ایجاد کنند.