درباره ی روزه ی قولطاس مطالب بسیار جامع و کاملی توسط حضرت آقاسیدقاسم افضلی شاه ابراهيمی بصورت بسیار سلیس و شیوا تشریح و تفسیر گردیده است . که در چند بخش کلی به شرح ذیل بیان می گردد :
♦️ ۱) مشرف شدن یاران قولطاس به حضور حضرت سلطان :
بدلیل اینکه باید حضرت قوشچی اوغلی ظهور می نمود تا کلید حل رمز و معمای قولطاس را تکمیل سازد بنابراین ۶ نفر از یاران ترک زبان که روشن ضمیر و باطن دار بودند اما هنوز به مقام مهمانداری ذات هفت تن نرسیده بودند در دوره ی پردیور به حضور حضرت سلطان مشرف می گردند و پس از دیدارحضرت با آنان ، اوامری را جهت کشف هرچه سریعتر اسرارحق و رموز یاری بیان می دارد و خطاب به آنان می فرماید: بعداز ظهور یار هفتم خود ، به دیدار نوه ی من شاه ابراهیم که در آن زمان جانشین و مهماندار ذات من خواهد بود ( آخرین دوره ی سرانجام ) در بغداد مشرف گشته و بیعت جدیدی در دوره ی یاری منعقد خواهید ساخت.
لذا این دیدار یاران ترک زبان به حضور حضرت سلطان در بندهای کلامی با عنوان گواهی و کرامات حضرت سلطان از دید باطنی و دارا بودن بصیرت حقانی ، است .
♦️ ۲) پیدایش و ظهور حضرت قوشچی اوغلی :
بعداز پیدایش و ظهور حضرت قوشچی اوغلی ، چون ایشان کر و لال بودند پدرش بر اساس خوابی که میبیند و الهامات غیبی، فرزندش ( قوشچی اوغلی ) را به حضور حضرت شاه ابراهیم در بغداد می برد که به محض اینکه قوشچی اوغلی جمال مبارک حضرت شاه ابراهیم را زیارت می نماید از گوش شنوا و از زبان گویا می شود .
تمامی مطالب از دیدار یاران با حضرت سلطان همچنین ظهور قوشچی اوغلی و شفا یافتنش توسط حضرت شاه ابراهیم توسط حضرت شیخ امیر در سروده های آیینی با اشعاری به سبک کلامات پردیوری به صورت مفصل بیان گردیده است .
♦️۳) مشرف شدن یاران ترک زبان ( یاران قولطاس ) به محضر حضرت شاه ابراهیم :
پس از دیدار اول قوشچی اوغلی با حضرت شاه ابراهیم و اطلاع یافتن یاران ترک زبان از واقعه ی شفا یافتن یار هفتم خود توسط حضرت شاه ابراهیم ، از دیدار و شناخت هم خوشوقت شده و بر اساس وعده و پیشگویی حضرت سلطان همگی جهت دیدار با حضرت شاه ابراهیم عازم بغداد می گردند.
و پس از دیدار و سرسپاری به حضرت شاه ابراهیم و همچنین کسب تعالیم ارکان حقانی جهت ترویج آیین یاری و کامل نمودن دستورات حضرت شاه ابراهیم از محضر ایشان رخصت خواسته و به سمت مناطق خود رهسپار می گردند.
♦️۴) پیدایش روزه ی قولطاس :
پس از رهسپار شدن یاران و طی مسافت طولانی از بغداد به سمت آذربایجان (در فصل زمستان فارسی ) ،
در مسیر و حوالی گردنه ی سلماس ، گرفتار کولاک شدید برف و بوران گردیده و راه خود را گم میکنند و سرنوشت اینگونه مقدر گردیده که در کوره ی حقانی آزموده شوند.
با تلاش و تکاپو ، در زیر طاقی از برف و یخبندان خود را پناه داده و به جهت خلاصی از این مانع ظاهری و رهایی از شرایط موجود که نوعی آزمایش حق را در این وادی بر آنان رقم زده و نیز به جهت درک تعالیم باطنی و قدرت ماورایی روح الهی که در جم حقانی چنانکه همدل و همراه و هم طریق گردند ، می توانند جهانی را متاثر از ذات خود گردانند ( بر پایه اندیشه یارسانی و ارکان راستی و پاکی ، رهرو راستین حق هر گاه در تنگنا و بحران گرفتار آمده ، حضرت حق و پیر و مراد خود را که مظهری است از مظاهر حق ، با زبان دل و نه با زبان سر ، به کمک فرا خوانند ) ، این یاران پاک نهاد نیز از آن ذات یکتا و بی همتا حاجت و مراد طلبیده تا خالق خوبیها ، مهرورزی خود را در قالب حضور پیر باطن در بین یاران به اعجاز در آورد و گرمای دیدار پیر و مراد ، سرمای ظاهر را از وجودشان خارج سازد لذا این چنین رقم خورد و در این حالت روحانی و انجام راز و نیاز وعبادت ،حضرت شاه ابراهیم با همان هیبت زیبای سلطانی در جمع آنان تشریف فرما گشتند و یاران گرداگرد پیر خود، به سماع و دست افشانی و شکرگزاری پرداختند . شور و حال یاران سه شبانه روز به طول انجامید . سپس برای بار دوم از محضر پیر رخصت خواسته و با عیان شدن مسیر و درخشش آفتاب عالمتاب ، راه خود را یافته به مسیر خود ادامه دادند و به شهر و دیار خویش رسیدند و مورد استقبال جماعت قرار گرفتند .