بە پیشنهاد جمهوری آذربایجان بە مجمع عمومی سازمان ملل و جمهوری ازبکستان بە سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، توسط سازمان ملل متحد نوروز بەعنوان روز بینالمللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان بە رسمیت شناخت شد و سپس این روز در تمامی تقویمهای رسمی کشورهای جهان بە عنوان نوروز قید شد، اما بسیاری از رسانەهای فارسی و غیر فارسی نوروز را بە عنوان سال نو ایرانی ، سال نو پرشین و یا سال نو فارس زبانها یاد میکنند.
این در حالیست کە جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، آسیای میانه، چین غربی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل میشود.
در جغرافیای سیاسی ایران، افغانستان، ازبکستان و کوردستان آغاز سال نو محسوب میشود و در تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان این روز تعطیل رسمی است و مردمان آن مناطق این روز را بە عنوان اولین روز اغاز فصل بهاری جشن میگیرند.
تاریخدانان قدمت نوروز و وجود این جشن را به زمانهای پیش از شکلگیری امپراتوریها برمیگرداند و معتقدند کە از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای میانه و آسیای غربی دو جشن در سال بە نامهای آفرینش در اوایل پاییز و رستاخیز در آغاز بهار رواج داشتهاست، کە بعد از اشنایی این انسانها با علوم نجومی دو جشن پاییزی و بهاری به یک چشن در اول بهار تبدیل شدەاست کە زیربنای نوروز نامیدە میشود.
در حافظە عمومی در مرکز جغرافیای سیاسی ایران طوری تداعی شدە است کە زرتشت پیامبر زرتشتیان در اولین روز بهار درجغرافیای سیاسی ایران کنونی متولد شدە است و بر طبق همین استدلال اسالت ایرانی و پرشین بە این روز میدهند. اما این استدلال درست نیست زیرا کە زمان تولد او ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح گمانە زنی میشود و محل تولد وی نیز به مناطق مختلفی مانند شهر ری، آذربایجان، خوارزم و چند شهر دیگر حتی در هندوستان امروزی نسبت دادە مێشود همچنین در کتاب اوستا کتاب زرتشتیان نامی از نوروز نیامدە است.
حتی اگر فرض بر این باشد کە حافظە عمومی مرکز جغرافیای سیاسی ایران غالب میباشد بازهم نمی توان گفت کە نوروز ایرانی، پرشین و یا فارس زبانهاست زیرا کە در جهان ملتهای فراوانی وجود دارند کە در بسیاری از جشنها شریک هستند و هیچکدام از ان ملتها خود را مالک این جشنها نمیداند. مثلا جشن سال نو مسیحی بە اسرایل یا فلسطین ، جشن سال نو مسلمانان بە سعودی، جشن سال نو را در هند بە هندوها، جشن سال نو چینیها را بە ماندارینها و جشن وسط تابستان اسکاندیناویها بە سویدلند و بسیاری دیگر تخصیص نمی دهند بلکە نام ان جشن را بە همان نام بدونە اینکە پسوند ملتی را بە ان بجسپانند بە کار میبرند.
جامعە شناسان یکی از ویژگیهای مهم استعمار فرا نو را درترویج عناصر فرهنگی خود از طریق جاذبههای تولید رسانهای برای پدید اوردن اولویت سلطه فرهنگی خود بە عنوان فرهنگ برتر،عنوان میکنند. بر کسی پوشیدە نیست کە رژیم پادشاهی در اواسط قرن ١٩ و دولت جمهوری اسلامی ایران پس از ان، با همکاری و همفکری نژادپرستان وراست گرایان ایرانی با اعزام افراد وابستە و با بکار گیری بخشی ازنیروی انسانی مهاجرین ایرانی در اروپا و امریکا و پرداخت هزینەهای گذاف جهت اموزش انها درارتباط با اشتغال این افراد در رسانەهای این کشورها سرمایەگذاری فراوانی کردە است.
این افراد پرورش یافتە درحد توان و بر طبق قوانین ان کشورها توانستەاند تا حدود زیادی پیشرفت شغلی داشتە باشند و با بهرەبرداری از همان پیشرفت شغلی توانستەاند بسیاری از افتخارات وهویتهای دیگر ملل ساکن خارومیانە را بە نفع افکار نژادپرستانە و راستگرایانە خود در جهت همان سیاست استعمار فرانو، سانسور و یا وارانە بە جهانیان ارائە بدهند کە شناساندن نوروز بە عنوان ایرانی، پرشین و فارس زبانان نیز از دستاوردهای انها بشمار میاید.
نژاد پرستان استعمارگران فرانو، با هزینە کردنهای فراوان انسانی و اقتصادی به نحو بسیار پیچیدەایی در حال کم رنگ کردن و تهی کردن ملتهای خاورمیانە از تاریخ ، فرهنگ و زبانشان هستند لازم است نخبەگان ملتهای ساکن خاورمیانە نوروز بە عنوان روز بینالمللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان بە جهانیان معرفی کنند و انهایی کە ا هویت دیگر ملل را کم رنگ و یا نادیدە جلو میدهند را مورد بازخواست قرار بدهند زیرا کە این روز نوروز ایرانی ، پرشین و یا فارس زبانها نیست بلکە نوروز تمامی ملتهایی است کە این روز را بە عنوان یک روز برای سراغازی نو در جهت بوجود اوردن زندگی بهتری از نیاکانشان بە ارث بردەاند.