آنچە امروز در جهان میگذرد آشفتەتر از هر زمانی دیگر مسیر افقی خود را تهی میکند و تمام معیارهای اخلاقی وانسانی را بە چالش کشایندە است ، بازیهای سیاسی و اقتصادی ابرقدرتهای بزرگ و قوربانی کردن بخش بزرگی از انسانها بخاطر حفظ منافع بازیگران صاحب قدرت، تصویر بزرگتری از نا عدالتی را در زیر نام دمکراسی بە نمایش گذاشتە شدە است .
وضعیت امروز جهان و بخصوص، وضعیت خاورمیانە پیامد حوادث گوناگونی است کە در گذر تاریخ مردمان آن دیار با آن دست و پنجە نرم کردەاند، در کشاکش این حوادثات و دگرگونیها ، چە بسا قوم یا ملیتهای قوربانی و محو شدەاند و یا بە کمال رشد رسیدەاند، بررسی و تحلیل موثر بر بقا یا فروپاشی هر یک از این دو قسمت میتوان در گذر تاریخ شاهد بود و برای جوامع در حال رشد، بسیار عبرت آموز بحساب آمدە است.
در سر زمینی کە من و نیاکان من چشم بدنیا گشودەاند ، تمدن رحیمی میباشد ،بە نام تمدن ایرانی کە یکی از قدیمی ترین و بە جرات میتوان گفت تاثیر گذارترین تمدنهای تاریخ بشری از آن نام بردە میشود ، شکی نیست سر زمین ایران در آن زمان نیز بە مثابە خاستگاە این تمدن عظیم بودە است و در اعصار مختلف ، حکمرانی حکومتها و سلسلە های بیشماری را بە خود دیدە است کە برخی از آنها در گذار تاریخ بە هنگام بر خورداری از فر و شکوە و سطح بالایی از اقتدار سیاسی و اقتصادی بە حیات خود ادامە دادەاند و گاهی بە خاطر ناکار آمد بودن خود افول کردە و در نهایت منقرض شدەاند ,
حکومتهای مقتدری همچون هخامنشی ، اشکانی، ساسانی، و صفوی! در این میان امپراتوری هخامنشی یکی از تاثیر گذارترین حکومتهای حیات این تمدن عظیم بود کە بە رغم بر خورداری از سابقەهای ٢٣٠ سالە بە دست سرداری ناکار آمد بە تهی درە سقوت منتهی شد و کاملا منقرض شد. تاسیس این امپراتوری کە اقوام ، زبانها و فرهنگهای گوناگون و متنوعی را در بر میگرفت ، ابتکاری بزرگ در تاریخ خود بشمار میآید، دولتی واحد و متمرکز کە تا سالها بعد ، فقط امپراتوری روم توانست با آن برابری کند .
سوالی کە میتوان از پان-ایرانیسم امروزی کرد این است کە ، امپراتوری و تمدنی با این حد از قدرت، عظمت و گستردگی قلمرو، چگونە بە مرور زمان از درون فرو پاشید . بە نظر میرسد باید دلایل بسیاری در انقراض و فروپاشی این تمدن دخیل بودە باشند. در این مطلب کوتاە چنین فرض شدە است کە ضعف در تحقق عدالت ، پاسخگویی ، آزادی و هویت ملی و عواملی چون استبداد، خود شیفتگی و تبعیض، موجب تسریع فروپاشی این تمدن بودە است.
برای تحکیم این پیش فرض میشود بە تاریخ مراجع کرد ، اما بررسی سوابق تاریخی نیز موید این پیش فرض بودە کە بی عدالتی از جملە مهم ترین عوامل فرو پاشی درونی و تدریجی و کاهش سطح هوشمندی این حکومتها بودە است . آنچە تاریخ در این گذار بە ما آموختە است باید برای گذار از بحرهای سخت زندگی از آن تجربە و درس آموخت و اجازە ندهیم سرابهای تلخ گذشتە ما را بە سوی افراط گریهای ملی سوق دهد.
تاریخ و گذشتە چند هزار سالە ما بسیار ارزشمند است باید برای ترجیح و شناخت دقیق آن با جدیت و با ذهنی باز کار کرد و تما م معیارهایی انسان شمول و جهان شمول را رعایت کرد، بە همین ترتیب نیز هویت و تاریخ یک سر زمین را نباید با نفرت و با تحقیر و خوار شمردن دیگران ساخت، بلکە باید بر نکات مثبت تاکید کرد، چە دلیلی دارد کە ما امروز با رویکردهای شوینیستی بە مقابلە بە غنای فرهنگی دیگران برویم و دچار همان سرنوشتی بشویم کە حکومتهای حکمران قبل از ما تجربە کردەاند!
چرا باید تعیین سرنوشت دیگران بە دست خود برای قوم و ملتی دیگر خط قرمز باشد ! چرا در چنین مرحلەی تمام انرژی خود را بیهودە سخت صرف ایدیٶلوژیزە شدن شعارهای بحرانزا کردەایم ؟ باید این گذارە را تا حدی جدی گرفت و بپذیریم کە بزرگترین و خطرناکترین شاخص، گسترش ملی گرایی افراطی و شوینیستی است کە متاسفانە امروزە در خیلی یک از تروبونهای مزد بگیر عربی بە گوش میرسد و از بهرە گیری از موقییت سو استفادە کردەاند و بە جنگ روانی بر علیە دیگر اقوام و ملتهای دیگر منطقە روی آوردەاند ، اقوام و ملیت های مختلف کە در جغرافیایی امروزی ایران ساکن هستند هموارە جزو افتخارات این سر زمین بودە و هستند و هر کدام بیشتر از دیگری ایرانی هستیم و اجازە مشروع بودن و ادعایی برتری بە هیچ قوم و ملتی دادە نمیشود.
نتیجە آنکە جوانان و آیندەگان و سیاسیون ما بە خصوص باید متوجە این گونە دامهای ایدیٶلوژیک و خطری کە امکان پارچە پارچە کردن تمام پیوندهایی فرهنگی اقوام و ملیتهای ایران زمین هستند باشند، زیرا همە ما بر این حقیقت واقف هستیم کە منطقەی بحرانزای خاور میانە و بخصوص سر زمین ایران در حال آبستن حوادثاتی غیر قابل پیشبینی دقیق است کە باید از خیلی شعارهای ملیگرای افراطی و شوینیستی پرهیز نمود و اجازە دادە نشود کە بعضی بە نام پان ایرانیسم بودن بە پرخاشگری سیاسی دست دهند تا بە این وسیلە مسیر آزادیخواهی ملیتهای در بند در ایران را بە ناکجا آباد سوق دهند ، دغدغەی مردمان ایران زمین رهایی از بند استبداد و زندگی شرافتمندانەی است کە سالهاست از آنها گرفتە شدە است ، بستن فضای آزاد اندیشی و از دور نسخە پیچیدن برای مردمان آن دیار در گذشتە امتحان خود را پس دادە و خوشبختانە نمرە صفر در کارنامە خود دارد ، پس باید قبول کنیم کە هر قوم و ملتی در تعیین حق سر نوشت خود آزاد است و تقویت کردن ذهن شوینیستی در برحەی امروزی کار ساز نیست ، باید پان ایرانیستهای افراط گرایی از ایران بی خبر بە خود بیآیند و چە بسا آب بە آسیاب رژیمهای ضد مردمی در ایران نریزند .
کاکی رستم الماسی عضو رهبری سازمان یاری کورد