کاکی رستم الماسی عضو رهبری سازمان یاری کورد(یارسان): تحلیل اوضاع خاور میانە در این چند دهەی اخیر چنان دستخوش دگرگونایهای سیاسی و اقتصادی شدە است کە پیشگوی در بارە آن کە در آیندە چە رخ خواهد داد بسیار دشوار و سخت کردە است و منطقەی خاورمیانە را بە مرز انفجاری سیاسی و جغرافیای زیادتر از هر زمانی دیگر سوق دادە است وکنشگران سیاسی منطقە را بە این سوال وا داشتە است کە آیا خاورمیانە در آیندە نزدیک شاهد دستخوش تغییرات در مرزهایی جغرافیایی بعد از پیمان سایکس پیکو خواهد شد؟
متاسفانە سایە شوم توطئەهای سیاسی سالهاست کە بر فضای منطقە سایە افکندە است ، از همین رو بسیاری از تحلیلهای سیاسی و کار شناسی کە میباید در خدمت جامعەی بشری باشند تا عامە ی جامعە از واقعییت آگاه شوند ، بیشتر بر حس شخصی یا احساسات ملی ، قومی ، مذهبی استوار است تا تحلیلهای منطقی و عقلانی کە باید متکی بە اسناد مدارک و اطلاعات قوی باشد .اما مسیر این تحولات و تفاوتهای آن با عبور از کدام بحرانها غلبە خواهد کرد بی گمان با گذر زمان تمام حوادث و تاثیرات و پیوندهای آن آشکار خواهد گردید .
شاید ذکر داستان حملە بە عراق و سر نگونی حکومت صدام حسین در سال ٢٠٠٣ و آن سناریوی بحث بر انگیز اینکه رژیم صدام سلاحهای کشتار جمعی دارد هنوز در ذهن خیلی یک از ماها باقی ماندە باشد ، از آن زمان بە بعد بارها مسلەی تجزیە خاورمیانە بە گوش رسیدە است ، هر بار کە این مسئلە مطرح گردیدە است صدای پای قدرتهای جنگ طلب برای نفوذ خویش و امتحان سیاستهای شوم آنها باعث از هم پاشیدن ساختار و بافت اجتماعی منطقە محسوب میشود زیادتر از هر زمانی دیگر بە گوش رسیدە است تا بوی نسیم آزادی برای آنانی کە سالهاست در انتظار آن سخت ترین و دشوارترین مراحل تاریخی را طی کردەاند . شاید خیلی ها اطلاعات قوی و دست اول از نقشەهای آمریکا و یا دیگر قدرتهای بازیگر منطقە نداشتە باشند اما مبرهن و واضع است کە قدرتهای اول جهانی همیشە عامل اصلی بروز نا آرامی ، جنگ و توسعە دایرە هرج و مرج و یا جنگهای نیابتی و مذهبی در منطقە بودە و هستند . بی شک قدرتهای جهانی آمریکا و روسیە متناسب با پیشرویهای تاکتیکی خویش همیشە بە دنبال منافع و استراتژیک خود بودە و خواهند بود و برای تثبیت اهداف نهایی و در صدد دست یافتن بە یک سقف ثابت در منطقەی خاورمیانە در حال رقابتهای سیاسی هستند کە تا بحال باج این رقابتها فقط بر دوش ملتهای ساکن خاورمیانە بودە و حال باید دید این سقف ثابت مد نظر آمریکا و روسیە در خاورمیانە چیست کە همە کشورهای و مردمان این منطقە را بە جان همدیگر انداختە است و خود از این آب گل آلود دنبال ماهی میگردند؟
بە باور خیلی از تحلیلگران سیاسی کە وضعیت خاورمیانە را از نزدیک دنبال میکنند ، قدرتهای بزرگ مانند روسیە و بخصوص آمریکا برای تحصیل هدفهایی خویش هزینەهای سنگینی را در منطقە متحمل شدەاند و نباید پذیرفت کە بعد از این همە هزینە با دست خالی از منطقە خارج شوند .نباید فراموش کرد در کنار تغییر و جا بە جا کردن ریس جمهوریهای آمریکا (کە تصمیم کیرنده در منطقە و شاید بخش بزرگی از جهان است و همیشە بر طبق معمول بین دو حزب اصلی آمریکا دست بە دست میشود شکی بە دل راە داد کە گویا سیاست آمریکا در قبال خاورمیانە دچار تغییر میشود ، دست بە دست شدن دولتها در کاخ سفید هرگز آن سیاست و اسراتژیک ثابت در قبال بر خورد بر تحولات منطقە دچار تغییر نخواهد شد.اگر بە همکاری دولت اوباما با دولت عربستان در حملە بە یمن یا سیاست خارجی ایشان نسبت بە کشورهای خلیج نگاهی افکندە باشیم و آنرا با منش ریئس جمهور پیشین در خروج ارتش کشورش از عراق مقایسە کنیم در خواهیم یافت کە خیلی یک از گمانەزنیهای کە دایر بر خروج کامل آمریکا از خاورمیانە پس از روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ مطرح بود کمی دور از واقعییت از آب در آمد ، آمریکا با بهانە سلاحهای کشتار جمعی در سال ٢٠٠٣ بە عراق حملە کرد تا با سیاست مهار دوگانە ایران و روسیە در منطقە بحران زای خاورمیانە جای پای نظامی خود را برای سالها محکم کند و ما اگر امروز شاهد نفوذ نیروهای سابق نظامی آمریکا در عراق و یا سوریە نیستیم بە معنای آن نباید باشد کە آمریکا توان برخورد نظامی در منطقە را ندارد و یا خاورمیانە را رها کردە یا میکند.،اگر بخواهیم تصویر بزرگتری از سیاست خارجی آمریکا در منطقە مورد بحث و گفتمان قرار دهیم باید دید در آیندە با هر یک از کشورهای مورد نظر یا متخاصم چگونە رفتار خواهد شد ، مانورهای سیاسی و نظامی آمریکا در گوشە و کنار دنیا همچانان در حال نمایش است و سناریوهای گستردەای در حال بر رسی ، مجموعەی کل حرکتهای آمریکا در خاورمیانە در حال تغییر غیر قابل پیش بینی است ، نحوە تعامل آمریکا و کشورهای دیگر با توافق هستەای و اتخاذ تدابیر جدید و مجازات و تحریمهای اقتصادی علیە رژیم جمهوری اسلامی ایران بخشی از پازل و مانور سراسری آمریکا در قبال خاورمیانە است .
اگر بخواهیم در تصوری بزرگتر سیاست آمریکا را بە نمایش گذاشتە باشیم بە این عنواین خواهیم رسید کە هرج و مرج و ایجاد درگیری و گسترش جنگ در منطقەی خاورمیانە دور از سیاست خارجی آمریکا نبودە است بە همین دلیل آمریکا یکی از بازیگران اصلی بحرانهای منطقە شناختە میشود کە روح همکاری و تعامل در این منطقە از بین بردە است بە گونەی هر از گاهی جنگهای خانمان سوز در زیر نامهای مذهبی منطقە را دچار طوفانی سیاسی و کشتاریهای وحشیانەی خواهد کرد کە حتی تاریخ هم از بازگوی آن بە شرم آمدە است . همە عناوین فوق الذکر نشانگر آنست کە آمریکا در نهایت بە دنبال تجزیە منطقەی خاورمیانە میباشد ، تا ضمن حفظ مصالح اقتصادی و نظامی خود امنیت و مصالح برادر کوچکترخود یعنی اسرائیل برای همیشە و یا برای سالهای دراز مدتی تامین کند . این تحلیل برای اولین بار توسط روزنامەی نیورک تامیز در سال ٢٠١٣ منتشر شد کە در آن مدعی شد پنج کشور عربی بە چهاردە دولت کوچکتر تقسیم میشوند. بر اساس این ادعا دو استان نینوا و الانبار در عراق بە انضمام استانهای دیرالزور والرقە در سوریە یک کشور تحت عنوان سنیستان تشکیل میدهند و اقلیم کوردستان عراق بە انضمام بخشهای از مناطق کردنشین در سوریە کشور کردستان تشکیل دادە و با تقسیم بخش هایی از سعودی و انضمام بخش هایی از یمن بە آن ، کشور جدیدی در این منطقە تشکیل میشود. بر همین اساس جنوب عراق با اکثریت شیعە نشین بە عنوان یک کشور جدید بە وجود میآید و در همین زمان لیبی نیز بە سە کشور کوچکتر تقسیم خواهد شد و بخش هایی باقی ماندە از سوریە نیز بە مناطق دروزی نشین و علوی نشین تقسیم میشود. از زمانیکە این تصویر واقعی سیاست آمریکا در منطقە زیادتر عریان شدە است و نیورک تامیز خیلی واضع و روشن بە آن پرداختە است همچنان ااحتمال تجزیە خاورمیانە در صدر تحلیل و گمانەزنیها باقی خواهد ماند . بندە در این مطلب کوتاە قصد تاکید بر درستی این پیشگویهای ندارم اما همە ما میدانیم اندیشەی تقسیم خارومیانەی تازەای کە در گنجایش فکری غرب و آمریکا بعید بە نظر نمیرسد کە موجب تشکیل کشورهایی کوچکتر همچون کردستان باشد، سالهایی سال است کە در اتاق فکری غربیها مورد برسی و ارزیابی قرار میگیرد و برخی اوقات تا حد تنها راە حل و برون رفت خاورمیانە در کوتاە مدت از جنگهای داخلی مطرح میشود.
در سالهای اخیر نیز با اوج گیری درگیرها در عراق و سوریە و مانور سیاسی مثبت بخشی از احزاب کردی بە این ارزیابیهای افزودە شدە است . اما آنچە مسلم است در سایە این تحولات نباید خیلی خوشبین بە آرامش و صلح پایدار در منطقە بود، روح آرامش وهمکاری در حوزە خاورمیانە جای خود با جنگ و کشمکش بدل نمودە و با دمیدن در آتش کینەهای قومی و مذهبی شدت بخشیدە و جنگهای نیابتی را در قالب تولد گروهای ضد بشری و کور اندیش همچون داعش توسعە یافتە است. هر روز منطقە شاهد تولد گروهای هست کە در تقابل طرفهای دیگر در منطقە شکل میگیرند و برای تکمیل پازلهای از پیش ساختە شدە در حال عرض اندام هستند. بی گمان دستیابی بە صلحی پایدار انسجام ملی و از خود گذشتگی می طلبد کە باید تجلی آن بە آگاهی و پیشرفت در تمام امور جامعە جستجو کرد.