در کدام کتاب خدا این قانون را نوشته که صدور حکم اعدام یک جوان دو دقیقە طول بکشد؟

0
208
خبر اعدام آقای رضا حسینی، فرزند کرم، به همراه سه نفر دیگر در سایت خبرگزاری هرانا (ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران)، در تاریخ ١۴ اردیبهشت ١٣۹۵ منتشر شد. اطلاعات تکمیلی شامل مدارک دادستانی، رای دادگاه و وصیتنامه ایشان توسط همین خبرگزاری در تاریخ ٢۰ اردیبهشت ١٣۹۵ و همچنین از ویدئوی منتشر شده در یوتیوب که گفته‌های خانم آزاده گراوند، همسر آقای حسینی را منعکس کرده است، بدست آمده است.
آقای حسینی ۳۴ ساله اهل کوهدشت لرستان، در ارتباط با مواد مخدر محکوم شده است. او متاهل و ساکن تهران بود و شغل آزاد داشت. 
دستگیری و بازداشت

به گفته خانم گراوند، ساعت یازده صبح روزی که تاریخ دقیقش مشخص نیست (قبل از ١۵ شهریور ١٣۹٢ که وی در بازداشت بوده)، ماموران که برای دستگیری همسایه ایشان آمده بودند، پس از درگیری لفظی با آقای حسینی در پارکینگ مجتمع مسکونی وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر کردند. آنها بعد از شکستن درب خانه همسایه جعبه‌هایی را بردند و مدعی شدند که در دست آقای حسینی نیز کیسه‌های نایلونی محتوی مواد مخدر پیدا کرده بودند. به گفته همسر آقای حسینی، «۷۰ روز اول وی تحت شکنجه و بازجویی بود و ما نتوانستیم او را ببینیمِ سپس به زندان قزلحصار منتقل شد که در آن‌جا هم به مدت ۱۱ ماه به ما اجازه ملاقات نمی دادند.» به گفته وی، هرگاه در مراجعات خانواده آقای حسینی به دادگاه یا زندان، محل تولد همسرش (کوهدشت، لرستان) مشخص می‌شد، مقامات با آنها بدرفتاری اعمال می‌کردند.

دادگاه

شعبه ٣۰ دادگاه انقلاب اسلامی تهران آقای حسینی را در تاریخ ٢۷ بهمن ١٣۹٢ محاکمه و رای صادر کرد. وکیل وی به رای اعدام دادگاه اعتراض کرد ولی این اعتراض توسط دادستان کل کشور رد شد (مدرک رسمی دادستانی به تاریخ ۸ آذر ١٣۹٣). به گفته همسر آقای حسینی، جلسه دادگاه تنها چند دقیقه به طول انجامیده است که طی آن رئیس دادگاه پس از پرسیدن مشخصات وی در پاسخ به ابراز بیگناهی آقای حسینی گفته بود: «اگر بیگناهی بعد از اعدام به بهشت می‌روی!»

اتهامات

در مدارک رسمی دادگاه، اتهامات آقای حسینی، خرید مرفین، تولید هروئین، قصد فروش آن و نگهداری «١۴۰ کیلوگرم و ٣۰۵ گرم هروئین و مرفین» عنوان شده است. 

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. بر اساس روند قضایی نامتناسب با معیارهای بین المللی، هزاران نفر از متهمان به قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شده اند. بسیاری از آنها بر مبنای قانون سال ۱۳۶۸ اعدام شده‌اند که مجازات مرگ برای قاچاقچیانی که مقدار معینی مواد مخدر در اختیار داشتند (۵ کیلوگرم حشیش یا تریاک، بیش از ۳۰ گرم هروئین، کودئین یا متادون) را بطور اجباری اعمال می‌کرد. شمار افرادی که بر اساس اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش رسمی دادگاه ذکر شده است که در روز دستگیری آقای حسینی دو کیسه پلاستیکی در دست داشته که از آن «٢ کیلو و ۹۶۰ گرم هروئین با لفافه» کشف شده است. همچنین از آپارتمان وی «یک دستگاه ترازوی دیجیتال و مبلغ ۸۵۰/١۶ میلیون تومان وجه نقد کشف» شد. همچنین «با پیگیری مامورین مشخص شد واحد آپارتمان همجوار نیز را اجاره و کلید آن واحد هم در اختیار رضا حسینی بوده.» پس از بازرسی، «مقدار ۸۹/۷۷ کیلوگرم هروئین با لفافه در داخل یخچال و مقدار ١۴۰/۶۴ کیلوگرم بالفافه هروئین از داخل اطاق خواب در ۶٢ بسته که به طرز ماهرانه‌ای در ۴ کارتن کشف و ضبط می‌گردد.»  

دفاعیات

آقای حسینی همواره ابراز بیگناهی کرده و مدعی شده که مواد مخدر نسبت داده شده به وی به او تعلق نداشته است. به گفته همسرش، «مواد مخدری که در پرونده ثبت شد از خانه همسایه ما بود که ما اصلا آنها را نمی‌شناختیم و دلیل دستگیری رضا تنها درگیری فیزیکی در پارکینگ خانه‌مان با ماموران بود.» بازپرس پرونده بارها به خانواده گفته بود که آقای حسینی بخاطر بیگناهی تبرئه خواهد شد.

آقای حسینی در قسمتی از وصیتنامه‌اش نوشته: «در تمام مدت حبس اتهام من اثبات نشد حتی برای خودم. … در کدام کتاب خدا این قانون را نوشته که صدور حکم اعدام یک جوان در طول بازجویی و بازپرسی و دادگاه اصلی دو دقیقه طول بکشد و قاضی در کمال خونسردی حکم قصاص یک جوان را صادر کند.»

حکم

دادگاه آقای رضا حسینی را به اعدام و مصادره اموال محکوم کرد و دادستانی کل کشور این حکم را در تاریخ ۸ آذر ١٣۹٣ تایید کرد. سحرگاه روز سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ١٣۹۵ آقای حسینی به همراه سه زندانی دیگر با اتهامات مربوط به مواد مخدر در واحد یک زندان قزلحصار کرج به دار آویخته شد. او روز قبلش از زندان تهران بزرگ (فشافویه) جهت اجرای حکم به زندان قزلحصار منتقل شده بود. به همسر و خانواده‌اش که از راه دور برای دیدار آخر آمده بودند اجازه ملاقات داده نشد.

به گفته خانم گراوندی، مسئولین زندان به آقای حسینی اعلام کردند که ملاقاتی دارد و وی را به زندان قزلحصار منتقل کردند. در بین راه وی متوجه شد که برای اجرای حکم درحال انتقال است و موفق شد از طریق تلفن همراه یکی از ماموران با همسرش صحبت کند و موضوع را اطلاع دهد. اما وقتی همسر و خانواده آقای حسینی فاصله ۸۴۰ کیلومتری تا زندان را به امید دیدار وی طی کردند، ماموران اجازه نداده و به آنها توهین کردند. علاوه بر وجه نقد یافته در خانه آقای حسینی، دو دستگاه اتومبیل که به گفته همسر ایشان یکی متعلق به برادرش بوده را مصادره کردند.

آقای حسینی در قسمتی از وصیتنامه‌اش نوشته: «زمانی که من از ندامتگاه تهران بزرگ به قزلحصار کرج منتقل شدم

پایان وقت اداری بود که خانواده من و بستگانم به هیچ مکان یا اداره یا ارگانی دسترسی نداشته باشند. خود من در بی خبری کامل منتقل شدم.»

تصحیح کنید