نامه سید نصرالدین حیدری و چند سخنی

0
513
چند روزی است که نامه‌ای به امضا سید نصرالدین حیدری، تاریخ نگارش 4/12/95 در محکومیت باصطلاح “حرکت شوم و نابخردانه” ی مجهولی درمیدیاها همرسانی میگردد. طرح نظرات و پرسشهای پیرامون چند نکته در متن نامه ضروری هستند.
  1. «یاعلی مدد»

چرا یاعلی؟ تا کی باید این بیرق وابستگی و زیردستی را حمل کرد؟ کاملا واضح است که رهروان تصوف دستکاریهای زیادی در آثار یارسانی به عمل آورده‌اند. واژه «لامی» با حروف «عین، لام و ی» جایگزین نموده‌اند که بگویند چهره اولین انسان از روی سیمای علی نقاشی شده است. این تنها یک نمونه‌ از فراوان دستکارهای بسیار نابخردانه، ناشیانه و خامی است که بسهولت قابل تشخیص هستند. بنابه جهانبینی یارسان فرآیند پیدایش جهان منجمله نوع انسان، از بذر، در، عنصر یا گوهر شروع میشود. انسان بعد از حیوان پیدایش یافته و تنها هوش، حافظه، اراده، فراگیری و … او را از دیگر انواع مجزا میکنند . اعضای مسئولیت‌پذیر جامعه‌ی یارسان بایستی این بیرق خودباختگی هویتی منجمله از خودبیگانگی تاریخی را کنار بگذراند و تبعات مخدوش کننده‌ی آنرا از هویت خویش بزدایند.

  1. «تفرقه افکنی و توهین به مقدسات» «”عده ای” ماجراجو» و همراهی «افراد سالم، اما ناآگاه از مسائل مذهبی با “ایشان”»

هر گروه و فرقه‌ای از جمعتیهای منتسب به یارسان تاریخچه، محبوبها، معبودها و مقدسات باوری مجزا و آنهم مغایر با دیدگاهها و جهانبینی  یارسان برای خود قائل هستند. اینها از علل تفرقه نیستند؟ توهین چیست و مقدسات کدامند؟ توهین به مقدسات یعنی چه؟ چرا روشن نمیشود که کدام کار آن عده ماجراجو تفرقه افکنانه و کدامشان توهین به مقدسات بوده‌اند؟ آیا ترکیب “افراد سالم” برای توصیف دنباله روها بدین معنی نیست که آن عده ناسالم معرفی گردند؟ چه وقت و کجا مسائل مذهبی مورد اشاره توسط سید نصرالدین حیدری و دیگر همتاهای ایشان برای مردم روشن شدند؟ آیا افراد سالم مربوطه به مجموعه مسائل مذهبی مربوطه دسترسی داشتند و آگاه نشدند یا نه؟ یا شاید هم آخاهای سرجمنشین مسائل مذهبی مربوطه را در جم‌ها تشریح کرده‌اند و افراد مربوطه علیرغم برخورداری از سلامتی کامل، کسب آگاهی نکرده‌اند؟ چرا این همه مجهول تراشی و مجهول بافی؟

  1. «آیین مقدس و صلح طلب یاری» و «پیروان آیین سلطان سهاک»

آیین یاری چه است؟ آیین سلطان سهاک یعنی چه؟ تشابه‌ها و تفاوتهای این دو کدامند؟ آیا آیین یاری تعیین کننده حدوحدگاه سلطان سهاک در مقام پادشاه و غلامان (یاران و میردان) بود یا دین؟ آیا کلام دانان وابسته به سید نصرالدین حیدری میتوانند در این رابطه‌ها روشنگریهای لازم را برای مردم بنمایند که از این پس ناآگاه نمانند؟

“ازیش یوینان چی یاری رمه”

“او ظاهر جورن و یاران یارن”

این دو نیم بیت از دو کلام رابطه‌ی سلطان سهاک را با یاری و یاران مشخص می‌نماید. سلطان سهاک تنها “یوی” (مقام، شخص، فعال، دست‌اندرکار یا …) از رمه (توده، جمعیت یا …) “یاری کننده” بود. سلطان سهاک تنها یک یار از یاران، نه زیادتر نه کمتر، نه بالاتر و نه پایین‌تر بود. آیین یاری حدوحدگاه “یاری کنندگان” را مشخص میکرد.

یک یارسانی از روی آگاهی و بینایی با جهان پیرامون تعامل میکند و کورکورانه چیزی را نمی‌پذیرد. به بیان دیگر یارسانی به تبع اصالت انسانی خوب بودن و خوب کردن، آگاهانه و آزادانه اعمال اراده میکند و نه اینکه کورکورانه متابعت نماید. بنابراین، یارسانی با نظام مرجع، پیرو و پیروی سروکار ندارد، بلکه با فرآیند مشارکت و اختیار مسئولانه، آزادانه و متعهدانه به توافقات و تعهدات جم سروکار دارد.”پیرو” بایستی صفت، برچسب و عنوان تحقیرآمیزی برای یک یارسانی محسوب شود.

  1. «یاری» و «ادب و ارکان یاری»

سید نصرالدین حیدری میتوانند لطف بفرمایند منظورشان از یاری چیست و ادب و ارکان آن کدامند؟ آیا ادب و ارکان مدنظر توسط خود آخاها و وابستگانشان مرعات میشوند؟ چرا تاکنون در این رابطه‌ها روشنگری و شفاسازی نشده اند؟ چه برنامه‌های در رابطه با این موارد برای آینده در دست اقدام هستند؟ مگر نه اینکه منظور از ادب و ارکان یاری، دنباله روی کور کورانه و بی سر و صدا از سیدعنوانهای کلان یا آخاهای که به نادرست “ذات دار” محسوب میشوند، است؟

ما امروز یاری و آیین یاری در معنا و منظور پیرها نداریم. یاری امروزه بدین معنی است که مسندنشینان و مرشدان امر کنند و مریدها و مقلدها فرمان برند. نفس وجود سیدعنوانهای کلان به اعتبار تبار قریشی‌شان نقض هر گونه “یاری کردن” بوده و مانع از تدوین هر نوع “آیین یاری” منطبق با حال هستند. به ادبیات آثار یارسانی، یاری بیان فرآیند مستمر، مداوم و مجدد “هام‌سری” (هم‌اندیشی در پرتو دانایی راهنما برای یافتن “راگه حساوی”) “هام‌گامی” (عمل به و اجرای “آیین یاری” برآمد هم‌اندیشی) و “هام‌ملی” (با هم زیستن در صلح، صفا، آرامش، آسایش و …) است.

  1. «حرکت مذموم» و «حرکت شوم و نابخردانه»، «پاشیدن بذر نفاق و تفرقه در میان جامعه»

چرا نباید به صراحت گفت که آن عده کیانند و چه گفته اند که خوانندگان هم بتوانند قضاوت نمایند که حرکت آنها را مذموم و شوم و نابخردانه و غیره بدانند یا نه؟ چرا بایستی با اینگونه برچسبهای مجهول مردم را از حق دخالت در امورات مربوط به خویش محروم نمود؟ چرا نباید واضح عنوان نمود، این چه حرکتی است که گوی سبقت را از حرکتهای مسندنشینان و دیگر آخاهای وابسته به رژیم در پاشیدن بذر نفاق و تفرقه  ربوده است؟ حتی اگر شخصی بخواهد در مقام مرجع (فاقد اعتبار در جهانبینی یارسان) قد علم نماید و مردم را به سراط مستقیم هدایت گرداند، بایستی معروف را بشناساند تا بدان امر نماید و منکر را دست نشان کند تا نهی از آن نماید.

  1. «مگر نه این است که حضرت شیخ امیر می فرمایند:

جمی که جم بو / جمی یارسان کل تیا جم بو

نه دست جور بو نه جای ستم بو/ پی چیش یارسان نه جم وارم بو،»

خوب شیخ امیر برداشت کاملا درستی از جهانبینی تمدن یارسان داشته اند. ولی میشود روشن گردد که آیا ما امروز جمی (مدیریتی) که کلیه یارسانیها در آن نمایندگی داشته باشند (جمی یارسان کل تیا جم بو) داریم؟ سید نصرالدین حیدری برای برقراری جمی (جامعه ای) فاقد دست جور و جای ستم چه گامی برداشته‌اند؟ پروژه و برنامه‌ و اهداف ایشان برای آینده که بتواند برقراری چنین جمی تسهیل بخشد و میسر نماید چه هستند؟ وقتی تلاش میشود که رهبری در مقام عقل کل و با اختیارات تام بر مردم تحمیل شود در مغایرت کامل با ملزومات و تمهیدات برقراری چنین جامعه ای قرار نمیگیرد؟ آیا مردم از جم “وارم” هستند یا از بی محتوای جم و از سرجمنشینهای فاقد دانایی یارسانی؟

چکیده:

هیچ حرکتی به اندازه‌ی اینگونه نامه‌ها برای یارسانیها توهین‌آمیز نبوده و به این میزان به اتحاد لطمه نمیزند. امضا کننده‌ی نامه عقل کلی نمایان میشود که خیر و مصلحت مردم را بهتر از خودشان بداند. و از سوی دیگر، مردم ناتوان از تشخیص راه از چاه در نظرند که نیاز به دایه دلسوز(رهبر) دارند. چنین اقداماتی دانایی راهنمای جمعی را به سطح و میزان سلیقه و سررشته و درایت یک نفر تقلیل میدهند. و اینگونه تکرویها عملا اعضای جم (جامعه) را از همراهی در اداره‌ و عهده‌داری امورات مربوط به زندگی مشترک‌شان و مشارکت در تعیین سرنوشت‌شان محروم میگذارد.

اتحاد مداوم و مستحکم بدون بیاوبس حاصل از فرآیند هم‌اندیشیها و توافق‌ها در بین اجزا جامعه غیر ممکن است. اگر چنین نبود، پیرها چندین دهه منزل به منزل و بارگاه به بارگاه نقل مکان نمیکردند و مشغول گفتگو و هم‌اندیشی با جمعیتهای مجزای یارسانی و کورد و همسایه نمیشدند. (کلام زیر متعلق به یکی از پیرهاست ولی نامش در دستنویس از قلم افتاده)

… مرمو:

چه ویم پنهانه/                     تیریوم کفتن چه ویم پنهانه

تیر جه گوهرا گوهر جه کانا/  قانون مردان (= میردان) بدی بستانا

(دستنویس یارمراد خلیفه، س 1896)

پیام کلام واضح است. منظور از تیر برهان ساخته از گوهر و گوهری که از کان (دیدگاه کلی و یا جهانبینی) سرچشمه داشته باشد. مجهول بافی و پراکنده‌گویی آخاها با کالابافی از گوهر کان‌دار پیرها از یک سنخ نیستند.

سخن آخر:

بنیامین مرمو:

پر و پیکانا /                       دله درونم پرو پیکانا

بو مزمه مزمه مدروم ژانا/     طبیبم جمن یاریم ایمانا

یاری بوانا یاری بواینا/          چه باغچه یاری داود پرچینا

(دستنویس یارمراد خلیفه، س 1967)

علی رغم نامتوازن بودن برخی واژه‌ها، چند نکته‌ی اساسی و بسیار مهم را میتوان از پیام منطبق با جهانبینی تمدن یارسان این کلام فهمید.

  1. پیربنیامین دارای پختگی، توانمندی، درایت، راهکار و … است (دل و درون مملو از پر و پیکان).
  2. ایمان “یاری کردن” ایشان بر آن مبانی استوار است (با ایمان (اراده آزاد و قوی) یاری میکند).
  3. ایشان جم (راهکار و نظام شورای) را طبیب جامعه میداند (جم حلال مشکلات، جم راهنما، جم راهبر، …).
  4. یاری (یاری کردن) را باید فرا گرفت و به مقتضیات و ملزومات آن متعهد ماند و عمل کرد (یاری بوانا یاری بواینا). به بیان دیگر یاری روح جم است که بایستی بارور، بهرور و مجدد محفوظ گردد.
  5. یاری باغچه‌ای است که نیاز به الگوهای به تمام معنا حافظ و تحکیم‌کننده و … (ظاهر و باطن‌شان یکرنگ است، سینه صاف هستند) مانند پیرداود دارد که آنرا زنده و شکوفا نگه داشته و محافظت نمایند.

رمزبار مرمو:

تیر او بی بطی/                            بیدی موزدی تیر او بی بطی

ذات نمکران چه حورّ وتی/     وتش بو وریا وریاش بو وتی

(دستنویس یارمراد خلیفه، س 1825 )

پیام کلام پیررمزبار که در رابطه با موضوع مباحث بین پیربینامین و پیرآلی گفته شده، کاملا گویا است. ذات‌دار پراکنده و بیهوده سخن نمیگوید. سخنش مانند تیر (برهان عقلانی، منطقی، منسجم و بطور کلی گفته‌های مایه‌دار و گوهربار) از کمان (دیدگاه، کان دانایی) معین و به منظور و مقصود مشخصی رها میشود (لحاظ میشود، ارائه میگردد). بیاناتش از روی وریای (آگاهی و دانایی و درایت و …) است و منتج به آگاهی زایی، شکوفایی دانایی و ازدیاد درایت، ورزیدگی در عمل و … میگردد.

همه‌ی ما کوردها منجمله سید نصرالدین حیدری و دیگر سیدعنوانهای کلان بایستی در فکر و عمل یارسانی شویم. مانند دوران پیران جم را طبیب جم خویش سازیم. جامعه‌ی کورد ناگزیر است که هویت تمدنی خودش، یارسان را از نو بازیابد. بازیافتن به معنی جریان یافتن ارزشهای انسانی و اجتماعی تمدن یارسان در شریانهای فکری و عملی جسم هر شهروند و پیکر هر جمعی است. من در مقام یک فعال یارسانی با کمر خم به نشانه احترام، همه‌ی نخبگان، فرهیختگان، برجستگان جامعه‌ی کورد از آن میان سید نصرالدین حیدری و دیگر سیدعنوانها را به هام‌سری و هام‌گامی برای رسیدن به هام‌ملی فرامیخوانم.

یادداشتهای قبلی نگارنده در میدیاهای زیرین قابل دسترسی هستند.

https://www.facebook.com/Yarsan-یارسان-233598696724182/

https://t.me/AhmadiBorzou

 

متن یایپ شده‌ی نامه سید نصرالدین حیدری در پایین ضمیمه است.

 

برزو احمدی

25 فوریه 2017

 

 

***

متن تایپ‌ شده نامه سید نصرالدین حیدری:

Image result for ‫سید نصرالدین حیدری‬‎

اول آخر یار

مردم شریف یارسان یاعلی مدد، ضمن آرزوی سعادت و سرافرازی برای شما چند صباحی است که عده ای ماجراجو با هدف لطمه زدن به آیین مقدس و صلح طلب یاری، از طریق فضای مجازی به تفرقه افکنی و توهین به مقدسات پرداخته و متاسفانه جمعیتی از افراد سالم، اما نا آگاه از مسائل مذهبی نیز با ایشان همراه شده اند. مگر نه این است که حضرت شیخ امیر می فرمایند: جمی که جم بو / جمی یارسان کل تیا جم بو/ نه دست جور بو نه جای ستم بو/ پی چیش یارسان نه جم وارم بو،  اینجانب ضمن محکوم نمودن این حرکت مذموم، از پیروان آیین سلطان سهاک انتظار دارم ادب و ارکان یاری را، نه تنها در مورد هم کیشان خود بلکه در مواجهه با پیراوان تمام ادیان و اندیشه های گوناگون رعایت نموده و از ادامه این حرکت شوم و نابخردانه، که ثمره ای جز پاشیدن بذر نفاق و تفرقه در میان جامعه در پی نخواهد داشت، پرهیز نمایند.

دعاگوی خیر، سید نصرالدین حیدری