بهاری کە تبدیل بە زمستانی سخت و جان فرسا شد برای منطقەی خاورمیانە کە نمونە آن به ندرت در جاهای دیگر دنیا بە چشم میخورد . در هیچ جای دنیا وضعیتی چنین بغرنج و پر مناقشە و انفجاری مانند وضعیت کنونی خاورمیانە کە در آتش جنگهای قومی و مذهبی میسوزد و یا در حال انفجار است یافت نشدە است
آیا برای همەی این رویداها کە زلزلە وار منطقە را دست خوش طوفانی سیاسی و بافت سیاسی و اجتماعی اکثریت کشورهای منطقە را دچار دگرگونی و از هم پاشیدەگی کرده است وهمچنین اقتصاد و زیر بناهای اقتصادی کشورهای منطقە را تا لب پرتگاە سوق داده است و باعث ویرانی و از هم گسستگی های همە جانبە شدە و افراط گری را بە اوج وحشی گری رسانیدە و باعث جان میلیونها انسان بی گناە و آوارە شدن میلیون های دیگر شدە است فصل و دلیل مشترکی میتوان یافت یا خیر ؟
برای یافتن این جواب و درک واقعی آن باید کمی بە گذشتە و تاریخ پیروزی انقلاب صادراتی جمهوری اسلامی مراجعه کنیم . از برکت انقلاب اسلامی ایران خاورمیانە رنگ و چهرەی دیگری بە خود گرفته کە روز بە روز وضعیت سیاسی منطقە و پیش بینی درست در مورد آن سخت و دشوارترمیشود . خاورمیانە در دهەی ۸٠ بخاطر جهالت سران جمهوری اسلامی و صدام حسین دیکتاتور عراق، برای مدتی طولانی متاثر از جنگی خونین و ویرانگر میان ایران و عراق بود کە تاثیر آن تا بە امروز در مناطق جنگ زدە بە چشم میخورد و از لحاظ اقتصادی ضربەی جبران ناپذیر بر پیکر هر دو سوی جنگ واردشد.
در این جنگ کە حتی از سلاحهای شیمیایی نیز دریغ ورزیدە نشد و باعث کشتارهای وحشتناک و ویرانیهایی فراوان گردید تاثیرات روحی و روانی آن قابل پیش بینی نیست کە خیلی از جاهای کورد نشین تا بە امروز با آن دست و پنجە نرم میکنند . در پایانی جنگ ۸ سالە ، خاورمیانە آبستن حوادثی شد کە ریشەی اصلی آن باید در بطن سیاستهای کینە توزانە سران رژیم آخوندی جستجو کرد کە برای همیشە چهرەی واقعی خاورمیانە را دگرگون ساخت.
پس لرزهای آن جنگ عقیدەتی تبدیل بە جنگهای مذهبی و قومی شدە کە نە فقط در هر دو طرف مرزها بلکە تمام منطقەی خاورمیانە را دستخوش نا امنی و ویرانیهایی کردە است کە قابل جبران و امید بە باز سازی آن سخت و دشوار است . قابل ذکر است و نباید فراموش شود ، فتوای خمینی در مورد انقلاب باید جهانی شود و راە را باید بسوی قدس باز کرد یکی دیگر از انگیزەهای این جنگ و ویرانی میباشد کە سخت گریبانگیر مردم و ملیتهای منطقە شدە است.
بی گمان تمام این رویدادها و مناقشات بر روی یکدیگر اثر گذاردە و علاوە بر شکل دهی چهرەی آیندەی منطقەی خاورمیانە، ثبات مناطق دیگر جهان را نیز مورد تهدید قرار خواهد داد.
عملکرد قدرتهای منطقە ، منجملە ایران و عربستان و دیگر بازیگران منطقەی کە ریشەی اصلی این مناقشات و رویداها هستند بر کسی پنهان نیست ، بدون شک مصلحت جویی دنیای غرب و دست روی دست گذاشتن ابرقدرتهای جهانی زمینەی به درازا کشیدن این جنگهای نیابتی و مناقشات مذهبی را نیز تضمین میکند و خاورمیانە را بە پر اقتشاش ترین منطقەی دنیا تبدیل کردەاست . طرفداری یک جانبە آمریکا از بعضی از متخاصمین این رویدادها و جنگها مصلحت صلح جهانی را بە مخاطرە انداختە است و اعتبار یک آرامش جهانی را سست تر از هر زمانی دیگر ساختە است.
شواهد دیگری کە امروزە تحلیلگران سیاسی منطقە بر آن فوکس دارند، مسئله پیمان سایکس پیکو است کە شاید یکی دیگر از دلایل این مناقشات باشد کە کمی کم رنگتر از جنگ مذهبی در منطقەی خاورمیانە اعلام ظهور کردە است. در سال ۱۹۱٦ میلادی دول استعماری فرانسە و بریتانیا برای شکست عثمانیها بذر پیمان سایکس پیکو را در منطقه بە ارمغان آوردند ، هر چند این بذر در خیلی از سرزمینها بە خیر و نعمت برای مردمان آن دیار گذشت ، اما بی گمان در بعضی از نقاط بە مانند یک بشکەی باروت در حال انفجارعمل کرد و بە هستەی اصلی مشکلات تبدیل شدە است . فرانسواجورج پیکوت فرانسوی و مارک سایکس همتای انگلیسی او بدون توجە بە فرهنگ ، مذهب ونژاد ملتهای منطقە، کشور مدرن عراق را بدون توجه به بافت فرهنگی آن با تلفیق سنیها ، شیعیان و کوردها بوجود آوردند کە متاسفانە کشورعراق از ابتدا تا کنون روی آرامش را بە خود ندیدە است . روزها بە خاطر این سیاست ناکار آمد در منطقە و قطب بندیهای قومی و مذهبی شاهد از دست دادن جان هزاران انسان بی گناە و ازهم پاشیدە شدن بافت اجتمای و جغرافیایی این دیار در هم پاشیدە هستیم . در عراق بە زور بە هم پیوستە مردمان این دیار بە خاطر بافت مذهبی ، فرهنگی و قومی نتوانستەاند فصل مشترکی برای یک زندگی مسالمت آمیز باهم بوجود بیاورند.
پیچیدگی سیاسی و جنگهای نیابتی در منطقە و دست روی دست گذاشتن آمریکا جان تازەای بە افراطگری مذهبی اسلامی بخشیدە است کە در واقع تمام دنیا را دچاریک دگرگونی بی سابقە و پرهزینە کردە است کە برای مهار این آفات باید هزینەی هنگفتی پرداخت شود.
-
در عراقی کە بخشی از این کشمکش مذهبی و قومی میباشد ، همە حوادث برق آسا اتفاق افتاد ، آمدن داعش و اعلام دولت خلافت یکی از آن حوادث است کە دولتمردان منطقە را غافلگیر کرد و اقتصاد و ارتش عراق را زمین گیر کردە است .بی گمان این گروه جهادی سلفی در خلاء کە در ساختار و بافت حکمرانی منطقە و عراق وجود دارد توانستە است بە حیات خود ادامە بخشد و باعث نگرانی جهانیان شود.
در عراق زمان صدام حسین و بعد صدام حسین مسلەی کوردها و گرفتن استقلال کوردها همیشە بحث داغ سیاستمداران کورد و منطقە بودە است . خیلی از سیاستمداران کورد مسئله استقلال کوردها را یک ضرورت میدانند و براین باورند بحث در مورد استقلال و جدایی از عراق بە زور بە هم گرە خوردە دیگر یک آرزوی شاعرانە و یک افسانە نیست ، بلکە برای یک کیان مستقل بە حد کافی خون دادەاند و وقت آن رسیدە است کە کوردها هم صاحب سرزمینی مستقل باشند . سیاستمداران کورد بر این باورند کە استقلال کوردستان تضمین کننده یک عراق آرام و بدون خشونت میباشد ودرغیر این صورت گارانتی برای آرامش وجود نخواهد داشت . امروزە خیلیها بر این باورند کە معماری سیاسی منطقەی خاورمیانە نمیتواند جوابگو باشد و یک دگرگونی ژئوپلوتیکی میطلبد کە آرزوی اکثریت کوردها را هم بر آوردە خواهد کرد . اما آیا تجربەی ۲٠ سالەی حکومت داری کوردها چە میگوید ؟ در این گذار سیاسی کە کوردها توانستەاند برای مدت طولانی خودمختار باشند موفقییت آمیز نبودەاند، ودربسیاری ازموارد بە جان یک دیگر افتادەاند و همدیگر را قربانی خواستەهای خود کردەاند و دربسیاری از موارد تهدیدی جدی برای آرامش منطقە خود بودەاند ، برای مثال دعوت از نیروهای بیگانە برای مهار کردن طرف مخالف خود کە در کارنامەی هر یک از این گروها بە خوبی دیدە میشود وانکار ناپذیراست. گرچە کوردها بیشتراز همیشه صاحب موقعییت و شرایطی خاصی هستند و در این راستا دارای کادر سیاسی و دیپلماتیک با تجربە ای هستند اما متاسفانە تا کنون با وجود قدرت گرفتن و تعطیل کردن پارلمان در منطقەی خودمختار نتوانستەاند مشکلات تقسیم قدرت را حل و فصل کنند کە در حقیقت مایە نگرانی جامعەی کوردنشین خودمختار میباشد . توهم و عدم اعتماد یکی دیگر از فاکتورهای منفی است کە ریشە در دزدیها کلان و فساد سیاسی و فرهنگی این دیار خودمختار میباشد کە فاصلە زیادی را در بین نخبە گان و سیاستمداران درجامعە بە وجود آوردە است . شاید این فصل از توهم و ناباوری سر آغازی برای دورافتادن از روئیاهای یک ملت باشد کە سالهاست برای رسیدن بە امید و آرزوهایش سرمایە گذاری کردند . متاسفانە با این عنوانها کە در مورد توهم و ناباوری در منطقە بە چشم میخورد ، اگر بخواهیم در جستجوی عنوانی برازندە باشیم کە بتوان با آن مشخصەی حکمرانی کوردی و نتیجەی این دو دهە حکمرانی را معرفی کند ، چیزی شایستەتر از کلمەی فرو پاشی ثبات وجود ندارد.
متاسفانە دولت خودمختارکوردستان، این روزها بیش ازآنکە مورد تجلیل از طرف کورد ها باشد، مورد پرسش و انتقادهای فراوانی قرارگرفته است . پرسشهای کە گوش شنوایی برای انها وجود ندارد و انتقادهایی کە با گلولە جواب دادە میشود.
بی گمان تا زمانیکە در برروی همین پاشنە بچرخد برای کوردهاروئیای استقلال کابوسی بیش نخواهد بود و آرامشی وجود نخواهد داشت .تا زمانیکە خط قرمزی بین دوست و دشمن وجود نداشتە باشد ، از دین و مذهب سوء استفادە سیاسی بشود، احزاب سران و روشنفکران آن دیاروابستە بە دولتهای بیگانە باشند و خود را بازیچەی دست آنان بدانند، امتیازها و تبعیض های حزبی، قومی، زبانی، دینی ومذهبی دراصول سیاست کنار گذاشتە نشود، شهروند درجە چندم وجود داشتە باشد، دزدیهای کلان و فسادهای اداری و سیاسی ریشە کن نشود، شهروند گرسنە و بیکارباشد، روزنامەنگار بە خاطر وظیفەی کاری خود ترور وزندانی گردد تبعیض جنسیتی بیداد کند، مسئولین خود را نمایندە خدا بر روی زمین بدانند و حاضر بە جوابگویی به مردم نباشند،بی گمان راە طولانی در پیش خواهد بود برای صلح، آرامش، کرامت انسانی و حقوق شهروندی کە استقلال بخشی از آن است وهمچنان در برروی همان پاشنە خواهد چرخید کە در حال چرخیدن است.
گلزار الماسی سخنگوی سازمان یاری کورد ٤.١.٢٠١٧
-