مشکلات زنان یارسان در نظام جمهوری اسلامی ایران

0
985
اهل حق (یارسان) آیینی است با مناسک عرفانی، اساس مذهب اهل حق تلاش و کوشش برای وصول به حق و حقانیت خداوند می باشد که در این راه مرحله اول شریعت یعنی آداب و رسوم ظاهری دین، مرحله طریقت یعنی رسوم عرفانی و مرحله معرفتی شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنی وصول به خداوند را تشکیل می دهد.
جمعیت اهل حق (یارسان) در ایران حدود دو میلیون نفر برآورد می شود که بیشتر در استانهای کرمانشاه ، همدان ، قزوین، آذربایجان غربی، زنجان و لرستان سکونت دارند. عمده ترین مرکز اهل حق در ایران استان کرمانشاه می باشد
پیروان دین یاری همیشه در طول تاریخ مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند. جمهوری اسلامی هیچگاه دین اهل حق را به عنوان یک دین مستقل به رسمیت نشناخته است. در اصل ۱۳ قانون اساسی مذهب رسمی کشور اسلام و پس از آن ادیان زردشتی، کلیمی،مسیحی محترم شناخته شده است.  بسیاری از مراجع تقلید به صراحت و آزادانه دین اهل حق را منحرف خوانده و تمامی مردم ایران را از ارتباط داشتن با آنها منع می کند. بطور مثال نظریه چند تن از آنها را بیان می کنم:
آیت الله بهجت: محکوم به نجاست هستند
آیت الله صافی گلپایگانی: فرقه مذکور منحرف اند و معاشرت با آنها مضر است، مشرک و نجس اند و ازدواج با آنها باطل است
آیت الله فاضل لنکرانی: اگر حضرت علی را خدا بدانند نجس می باشند
آیت الله سیستانی: اگر منکر ضروریات دین نباشند محکوم به طهارت اند ولی به هر حال از فرقه ضاله (گمراهان) می باشند.
در جامعه ای مثل ایران آزادی معنایی ندارد و زندگی آزادانه کردن راحت نیست چه برسد به اینکه زن باشی و جز اقلیت مذهبی اهل حق هم باشی و در دیکتاتوری جمهوری اسلامی زندگی کنی، کشوری بی عدالت و بی قانون برای زنان یا بهتر است بگویم علیه زنان و بخصوص مردمان اهل حق.
حقوق زنان اصطلاحی است که اشاره به آزادی و برابری زنان در تمامی سنین و جوامع دارد که ممکن است این حقوق توسط قانون یا رسوم سنتی یک جامعه به رسمیت شناخته شود یا برعکس. در دین یاری حقوق میان زن و مرد برابر است، در واقع هیچ برتری نسبت به مرد در نظر نمی گیرند. اما در اجتماع و جامعه ایران متاسفانه جایگاه زنان اهل حق هر روز کمتر از دیروز چه در مراکز تحصیلی و چه در ادارات می شود. حکومت با محدود کردن زنان اهل حق باعث گردیده که همه دین خود را مخفی و در مراجع تحصیلی و شغلی دین خود را غیر واقعی اعلام نمایند. براساس ماده ۱۴ قانون استخدام کشوری از استخدام افراد فرقه اهل حق در دستگاههای دولتی جلوگیری می شود. دستیابی به هرگونه استخدام را برای این مردمان مشروط به دست کشیدن از دین و فرهنگ و هویتشان کرده اند. اگر زمانی متوجه شوند که شخصی اهل حق می باشد فورا او را از کار اخراج می کنند. در واقع فرزندان یارسان هم زمان با تولدشان همگی محکوم به نداشتن شغل در همه ادارات و سازمانهای دولتی هستند، شاید در این رابطه زنان لطمه بیشتری می خورند. همچنین مردمان اهل حق از هرگونه حقوق سیاسی و اجتماعی محروم هستند بطور مثال هیچ قاضی اهل حقی در قوه قضاییه نظام وجود ندارد مگر اینکه ترک هویت کرده باشد
متاسفانه آزار و اذیت، توهین و افترا به پیروان یارسان در روزنامه ها، ادارات،مدارس در ایران به امری عادی تبدیل شده است، بطور مثال روزنامه فرهیختگان نو، چندی پیش یارسانی ها را مرتد(بی دین) خوانده بود یا روزنامه جمهوری اسلامی بطور صریح مردم یارسانی را مردمانی زناکار یاد کرده بود.در نتیجه مردم یارسان محکوم به جعل هویت خود هستند. در مدارس، دانشگاهها ،ادارات، حتی هنگام ازدواج همیشه به دروغ هویت شیعه و اسلام را اعلام می دارند چرا که با گفتن واقعیت از همه حقوق خود محروم می شوند. مردم یارسان بخصوص زنان که جز لاینفکی از آن می باشند برای حفظ فرهنگ و موجودیت اجتماعی همیشه در حال مبارزه بوده اند و جامعه یارسان با وجود تمام محدودیت ها و بدون هیچگونه پشتوانه ای به مبارزات خود ادامه می دهد
من یک زنم یک زن اهل حق، کسیکه در ایران زندگی کرده و با تمام ظلم ها و ستم هایی که بر او و جنس او روا داشته شده آشنایی دارد و مثالهای بی شماری از محرومیت های زنان اهل حق را میداند. بطور نمونه شلر فرهادی دختری کرد و اهل حق از دیار کرمانشاه… همان دختری که برای برنگشتن به زندان اوین، از ترس برادران سپاه و اطلاعات با شلیک تفنگ سر پر دکوری پدربزرگش به زندگی خود خاتمه داد
شلر دختری جوان بود، دانشجوی سال آخر رشته علوم سیاسی، بعد از سفر رهبر به کرمانشاه و دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه رازی جمعی از دانشجویان طوماری با امضا هشتاد تن مبنی بر اعتراض به اوضاع دانشگاه و طرح خواسته هایشان به رهبر ارائه دادند ، پس از خواندن طومار بسیاری از دانشجویان بازداشت شدند و شلر جز آنان بود. او را ربودند، بردند ….. به زندان اوین. به مدت پنج ماه هیچکس از او اطلاع نداشت‌ پس از آن خانواده شلر، او را با ناتوانی جسمی و روحی فراوان تحویل گرفتند و بعد از مدتی طی تماس تلفنی از شلر خواسته شده بود که مجددا خودش را در ظرف سه روز به تهران وزندان اوین برساند،
اما وی در خانه روستایی پدرش خودکشی کرد تا به تهران و جلسه احضار نرسد. این یک داستان نیست بلکه یک واقعه تاسف آوری است از سرنوشت یک دختر کرد، اهل حق به جرم دینش، به جرم مذهبش، به حرم سرکوب آزادی بیانش؛
ومن همچنان می نویسم به نام انسانیت، به نام برابری و به نام عدالت
یا حق
دنیا حسینی سیمایی