منظور وتفسير اين كلام چيست؟؟؟
يا كساني هستند همانند جناب طوسي هم جنسگرا هستند ودر لحاف دين قرار دارند. وبعد همجنسگرايي را براي ديگران حرام مي دانند.
يااينكه پشت صحنه خبرهاي هست كه نظام جمهوري ولايت فقيه هميشه جهت كش ندادن وپاپوش گذاشتن بر آن سخني نمي گويد چرا كه حكومت آخوندي مخصوص آقا امام زمان وصيغه گران يك ساعتي مي باشد.
ويااينكه همانند فيش هاي نجومي ترس از آن را دارند كه كارهاي جنسي آنها هم از اين بدتر علني شود براي همگان
وقتي كه پرونده هاي قضاييه اين چنيني از طرف شاكي نگاه كنيم عليه مجرم
می توان حدس زد که تعداد قربانیان بسیار بیشتر از این مصاحبه شوندگان و شاکیان باشند و بسیاری از آنها از ترس آبروریزی اقدام به شکایت نکرده اند یا تطمیع یا تهدید شده اند که شکایت نکنند.
و در حالت بسیار بد هم (که بسیار محتمل است) اعمال این شخص سیستماتیک بوده است یعنی هم تعداد متجاوزین و هم تعداد قربانیان بیش از این حرفهاست وقتی که می گوید:
گر من محکوم شوم صد نفر دیگر را با خودم پایین می کشم» یعنی تعداد زیادی در این ماجرا هستند.
وقتي كه در عدالت نظام جمهوري ولايت فقيه يك خانمي جهت گام به گام برداشتن اعدام مفسد شناخته ميشود
وقتي كه مواد مخدر را اطلاعات خود در بين جوانها پخش مي كند وسپاه تروريستي قدس در برون مرزها منتشر مي كنند
وقتي كه يك كودك در خيابان ها در حال دست فروشي ….مي باشد
وقتي كه شخصي فقط بخاطر اينكه ميگوييد رأي من كجاس يا اينكه در يك تظاهرات مسالمت آميزي شركت مي كند وجواب اين كارهااز طرف رژيم بگير ببند است
وقتي كه دروغ گویی، گزافه گویی، بی ارج نهادن سبک شمردن خدمات دیگران، تهمت زدن، تملق، چاخان و چاپلوسی حكومت ولايت فقيه آخوندها ومداحان وجيرخواران وسران رژيم مانندهم است.
آيا در چنين جامعه ايي عدالت رعايت مي شود ؟بي شك جواب خير مي باشد.
وقتي كه قاري قرآني كه خودرا دوسدار قرآن مي داند ودر جلو مردم يقه مي بندد ومحاسن مي گذارد وتسبيح بر دست مي گيرد
بايد به ايشان گفت
كه عبادت جز به خدمت خلق نيست به تسبيح عمامه دلق نيست
اشاعه و رواج هر فسادی در جامعه به سرعت آن منطقه و کشور را به سوی نابودی می کشاند. هیچ جامعه ای نمی تواند بر مبنای فساد و نادرستی دوام بیاورد. فساد مانند کرمی است که در میوه درختان پیدا شده، رفته رفته همه آنها را کرم زده و می پوساند. و یا مانند موریانه ای است که ریشه درختی را به تدریج می خورد و موجب خشکیدن و قطع آن درخت می گردد.
با توجه به محدودیتها و سانسور خبری در ایران، اخبار در زمینه تجاوز یا تعرض جنسی روحانیان وقاريان به آسانی منتشر نمیشود.
اما هر از گاهی خبرهایی در این زمینه انتشار مییابد که رسانههای دیگر امکان تأیید تا تکذیب آن را ندارند.
مقامهای جمهوری اسلامی که نسبت به مسایل اخلاقی جوانان بسیار حساس هستند، این بار در برابر رسوایی سعيد طوسي حساسیتی از خود نشان ندادند.
در زمینه فساد اخلاقی روحانیان ایران، دادگاه ویژه روحانیت مسؤول است، اما این دادگاه از ارائه آمار در زمینه جرائم روحانیان خودداری میکند و هیچ محقق یا خبرنگار مستقلی حق شرکت در جلسات این دادگاهها را ندارد.
اما مسلم است که فساد اخلاقی در میان روحانیان بسیار بیشتر از خبرهای رسمی و غیررسمی است که منتشر میشود.
ضمن آن که روحانیان با داشتن «ابزارهای دینی» مثل صدور احکام شرعی، خیلی سادهتر از دیگر اقشار جامعه میتوانند به امیال جنسی خود ظاهری «خداپسندانه» و «شرعی» ببخشند و در این میان، هیچ فرقی در سطوح مختلف روحانیان نیست.
این ابزارهای دینی میتواند شامل ازدواجهای غیرمتعارف باشد.
چند سال پیش گفته شد که حسین نوری همدانی، یکی از روحانیان پرنفوذ در حکومت ایران، که بیش از هشتاد سال سن دارد، با دختری بسیار جوان ازدواج کرده است.
یکی از مواردی که در مجلس پنجم نیز معروف شد، ماجرای ارتباط حجت الاسلام حسینی «اخلاق در خانواده» با یک زن جوان بود که با واکنش همسر نخست روبرو شد و آقای حسینی مدتی بستری شد. همچنین گفته میشد که رابطه خارج از ازدواج این روحانی با یک زن آلمانی در آلمان، ضبط و به مقامهای جمهوری اسلامی تحویل داده شد که منتهی به آزادی «هلموت هوفر»، تاجر آلمانی زندانی در ایران گردید.
یا بسیاری از فعالان حقوق بشر و فعالان زنان، تأیید و ترویج قوانینی مثل «صیغه» یا «چندهمسری» را ناشی از تلقی فاسدانه از متون دینی میدانند، که منشأ آن روحانیان سنتی هستند.
بهرهبرداری جمهوری اسلامی از فساد اخلاقی روحانیان
اما نکته جالب این است که جمهوری اسلامی نیز به خوبی میداند بخشی از روحانیان ایران درگیر مسایل غیراخلاقی هستند.
البته این امر تا جایی که به روحانیان حکومتی مربوط شود یا قدرت جمهوری اسلامی را تهدید نکند، از نظر حکومت بلامانع است و میتوان چشم پوشید، اما وقتی که این بیاخلاقی از سوی روحانیان منتقد جمهوری اسلامی صورت گیرد به شدت از سوی نهادهای اطلاعاتی و قضایی پیگیری میشود.
زیرا در کل «پرونده اخلاقی» بهانه خوبی برای خفه کردن مخالفان سیاسی است؛ حالا اگر این مخالف سیاسی، روحانی باشد، جمهوری اسلامی بهتر و زودتر از این ترفند خود نتیجه میگیرد و لبان او را به اعترافهایی که مد نظر دارد میگشاید.
این برای اولین بار وآخرين بار نیست که شخصیتهای برجسته دینی در جمهوری اسلامی مرتکب این جنایت میشوند. پیش از آن نیز تصاویر زیادی در فضای مجازی منتشر شده بود که نشان میداد تعدادی از شیخهای اسلامی با پسران نوجوان و زنان شوهر دار رابطه برقرار کردهاند.
براستي بايد درود فرستاد برروان پاك حافظ براي سرودن اين چنين اشعاري
وآنگه به خلوت مي روند آن كار دگر مي كنند.
٥آبان ماه ٩٥
به قلم: احسان فتاحي