چه عواملی موجبات خودکشی یک جوان یارسانی را درخارج از کشور ایجاد نمود؟

0
630

(نویسندە هادی فرضی( کەواڵی

 از انجایی که همه متوجه خودکشی یکی از جوانان عزیز یارسانی دریکی از کمپ های کشوردانمارک شدیم ما را بر آن میدارد که خود را در شرایط این عزیزازدست رفته قرار دهیم تا درک بهتری ازشرایط او ودیگریارسانیان داشته باشیم و از انچه که امروزه برسر ملت یارسان مخصوصا”جوانان یارسانی ایران میگذرد آگاه باشیم هرچند با وجود اینکه نه تنها ما پیروان آیین یارسان بلکه تمامی ادیان وباورهای دیگر این دست از رفتارها را مورد تایید قرارنمیدهند،اما میتوان توجه جوامع حقوق بشری را معطوف آن کرد که این موضوع میتواند زنگ هشداری باشد برای نوع برخورد آنها نسبت به مردم مهاجر یارسان و برای آگاه سازی جوامع بشری نسبت به موضوع فشارهایی که ملت یارسان در ایران متحمل آن میشوند ، بنده را بر آن داشت که بعنوان وظیفه انسانی خود وبرای روشن تر شدن عمق مصیبت وارده گوشه چشمی داشته باشم بر شرایطی که مسبب اینگونه عمل وهمین طوربرحال واحوال زندگی تمامی جوانان یارسانی که در ایران همه روزه با این شرایط دست وپنجه نرم میکنند داشته باشم وامید است که با انتشار این مطلب جوامع حقوق بشری را در راستای آگاه سازی شرایط زندگی یارسانیان ونقض حقوق آنها در ایران آگاه ساخت تا شاهد اینگونه موارد دلخراش نباشیم.

١-حال سوالاتی مطرح است که چه عواملی میتواند یک فرد را وادار به چنین تصمیمی کند ؟

٢-چه بر سر او وامثال او میگذرد که باید این چنین نتایجی را برداشت کنیم ؟

٣-چه عواملی باعث شده که او راهی جز خودکشی را درپیش پای خود احساس نکند؟

٤-چه چیزی باعث شده که او تمام زندگی وخانواده خودرا رها کند وراه پناهندگی ومهاجرت را درپیش بگیرد؟

٥-آیا این راه اخرین امید او بود برای زندگی…..؟

اگر بخواهیم بدون اغراق مسئله را مورد کاوش قرار دهیم در ابتدا اولین چیزی که نمایان است زندگی مردم یارسان در سایه پرچم حکومت اسلامی ایران است که نه تنها برای یارسانیان وکردها بلکه برای دیگر اقلیت ها نیز مشکلات زیادی را فراهم کرده واین مشکلات هرسالی که از موجودیت این نظام میگذرد به اشکال مختلف در آمده به شکلی که مردم یارسان واقلیت های دیگر، هرساله با مشکلات ومسائل جدیدی روبرو هستند واین مسائل دست به دست یکدیگر داده تا مردم برای دفاع از جان وکیش وآیین خود به طرق مختلف با مسائل موجود بر سر راه زندگیشان دست به گریبان باشند وگاهن دچار معضلات جبران ناپذیری بشوند وعده ای دیگر نیز توان مقابله را نداشته وتسلیم سرنوشتی که بصورت جبر برای انها تحمیل شده است میشوند که برای بسیاری شکست باورها تلقی میشود واز نتایج آن میتوان به فقر واعتیاد وتحقیرهای مکرر وتحمل حقارتها اشاره داشت .

برای دریافت تازەترین خبرها بە تلگرام یاری کورد بپیوندید  telegram.me/YARIKURD

اما عده ای دیگر صبر پیشه میکنند ومبارزات خود را به شکلی ملموس در داخل کشورادامه میدهند که چه بسا برای آنها به قیمت گرانی چون زندان ویا شکنجه و اعدام واشکال دیگر تمام میشود واما همچنان امید بر آن دارند که دست حق به یاریشان بیاید وشرایط را برای زندگی آرام وطلب حق وحقوقشان فراهم کند وعده ای دیگر راه پناه آوردن به جوامع بشری خارج از مرزجغرافیای بومی خود وطلب یاری ازسازمانها وکشورهایی که حقوق بشر را رعایت میکنند درپیش میگیرند که این راه نیزخالی از خطرات ومشکلات منحصر به فردخود نیست وچه بسا بازهم به قیمت جان آنها تمام میشود . واما چه چیز باعث میشود که یک فرد زادگاه آبا واجدادی خود را رها کند و ریسک مهاجرت را به جان بخرد؟
ازانجایی که مردم یارسان چه در قبل از انقلاب اسلامی وچه در بعد از انقلاب اسلامی که بیشترمورد آزار واذیت قرار گرفتند بیش از پیش جنبه های حساس حاکمان وعاملانش را مورد توجه قرار دادند وبرای ان چاره ای اندیشیدند که به شکلی میتوان گفت راه چاره آنها موقتی وسرپوشی است برای در امان ماندن از دست چنگالهای به خون آغشته عاملا”حکومتی ،که از جمله این راهکارها میتوان به تذ کرهای رفتاری والدین وبزرگترهای نسبت به فرزندان وکوچکترها اشاره داشت که اغلب ازهمان دوران طفولیت آغازمیشود وچیزی نیست جز مخفی نگه داشتن آیین وباورهای خود وزدن نقابی با چهره های اسلامی که به نوبه خود نقض حقوق اقلیت ها و عامل ایجاد تنش های روحی روانی چه در اجتماع وچه در خانواده است وحاصل خوبی را برای نسل امروزو ده های گذشته به جای نگذاشته است که به نوبه خود به انزوا و ظلم دیدن بیشتر مردم یارسان در ایران دامن زده است .
واما در پی تحقیرهای اجتماعی ورسانه ای در فضای اجتماعی ایران که درسالهای گذشته نیز بیشتر شاهده آن هستیم مواردی کلیدی تر نیز درجریان است که از جمله آنها میتوان به سیستم آموزشی حکومت اسلامی که یکی از کلیدی ترین موارد تربیتی واموزشی جوامع امروزی است اشاره داشت ،یک کودک یارسانی زمانی که برای اولین سال تحصیلی به مدرسه میرود در همان بدو ورود باید با صدایی که به قول مدیران وناظمان آموزش وپرورشی مدارس همه همسایه ها بشنوند فریاد الله واکبر درصف مدرسه سر بدهد و تلاوت قرآن را گوش کند ودعای فرج امام زمان مسلمانان را بجای آورد وسپس بعد از آنکه راهی کلاس شد با ورود معلم صلوات محمدی پسند سر دهد که معلمش لذت ببرد که تمامی آنها خلاف آموزش خانوادگی وباورهای اوست ویا در سالهای بعد قرآن بخواند وسوره حفظ کند تا در نمره معدل تحصیلیش وکارنامه اش قبولی را دریافت کند درحالی که او یک یارسانی است وبا باورهایی کاملا متفاوت درخانواده اش زندگی میکند وهمین طور درسالهای بعدی تحصیلش باید هزاران بار کلمات توحید معاد نبوت وامامت ولایت را بشنود وبگوید تا از منظر آموزش وپرورش اسلامی مورد تایید قرار گیرد وبتواند ادامه تحصیل دهد بازهم این درحالیست که نه تنها او بلکه پدرومادر اوهم راضی به این چنین شرایطی نیستند وناچاربرای اینکه فرزندانشان آینده ای روشن داشته باشند خودخوری وتحمل میکنند اما قافل از آنند که سیاستی کثیف برای تمامی باورهای انها بناشده است که آنها را در خود ذوب کند وآثاری ازباور مهر ومحبت دوستی وبرابری وبرادری وصلح آیین آنها از خود بجای نگذارد.
یک شخص یا دانش آموز یارسانی باید سالها در مدارس مکتب قرآن بخواند ودرس دین و اسلام را بیاموزد ودرنمازخانه حضوریابد وماه رمضان را محترم بشمارد و روزه بگیرد ودر راهپیمایی روز قدس حضور یابد ودرماه محرم وفاطمیه نخندد وشادی سر ندهد وسینه زنی کند ودربه اصطلاح یوم الله22 بهمن شرکت کند درحالی که بیخبر از آنست که نه او ونه پیشینیان او هیچ حقی را در تایین قانون اساسی کشور ونظام آموزشی خود نداشته ونخواهند داشت وآیین آنها حتی به رسمیت شناخته نمیشود ولی اوباید به تمامی قوانینی که برای او تایین شده چه در نظام اموزشی وچه در نظام حکومتی احترام بگذارد ودم از درد وباور وآیین خود نزند اینها فقط بخشی از دوران زندگی او است.
حال این فرد به سنین جوانی میرسد و میخواهد در دانشگاه تحصیل کند اولین چیز که برای او مهم میشود موجود بودن مهر انتخابات ریاست جمهوری ویا انتخابات مجلس وشوراها وغیره است که ضامن ثبت نام او در دانشگاه یا بعدها در ادارت است درحالی که او نه نظام را قبول دارد ونه قانون اساسی آن را واگر حرفی یا اعتراضی هم بکند باید مجازات هایی چون شکنجه وزندان را متحمل بشود و فرض بر آنکه مورد پذیرش قرار گرفت بازهم باید توحید معاد نبوت امامت وولایت را تحمل کند ودستورات شرع اسلام را به جای بیاورد تا بتواند به اهدافش برسد ودر غیر این صورت تبدیل خواهد شد به جوانی بیکار ویا دست فروش ویا راننده تاکسی و یا یک زن خانه دار ودر تمامی حالات نباید دم از باورش بزند زیرا طبق قوانین اسلامی داد وستد وخوردن غذای دست کسی که معصومین وامامان راقبول ندارد حرام است .
بیاید فرض را بر ان بگذاریم که این فرد توانست با تمامی اوضاع وتفاسیر کاری واندک درآمدی را برای خود فراهم کند که قطعا” کفاف خرج ومخارج یک زندگی را نخواهد داد اولین خط قرمزی که برای او رسم شده است اوحق ازدواج با یک زن یا مرد شیعه را ندارد که در این مورد هم میتوان تبعیض و نژادپرستی را به شکل علنی مشاهده کرد وحاصل آن بازهم برای یک جوان بسیار ناخوشایند وغیرقابل تحمل است وبازهم نتیجه ای جز مشکلات روحی وروانی برای او بجای نمی گذارد یا به شکلی دیگر او بخاطر داشتن سیبیل که جزء ی از باورش است بصورت علنی وغیر علنی همه روزه باید مورد تمسخر وتحقیر قرار گیرد که قطعا” حاصل خوبی بجای نمیگذارد، تابدین جای کار ما فقط اندکی از موارد مورد تحمل یک فرد را بررسی کردیم وقضاوت اینکه با فردی که یکی ازمواردی چون لهجه وزبان مادری ونحوه پوشش لباس کردی را داشته باشد چگونه رفتار خواهد شد را به پای شما خواننده گرامی میگذارم.
با توجه به مسائل عنوان شده وشرایطی که باید برای زندگی عادی یک فرد درجامعه وجود داشته باشد ،اغلب مردم یارسان از این حق برخوردار نیستند وهمین امر موجبات مهاجرت را بر سر راه آنها ایجاد میکند وفرد خاطی برای فرار از تنگناها وشرایطی که برای او به وجود آمده دست به ریسک وخطر وجمع آوری تمام داراییش وبعظا”با وام وقرض تصمیم به کوچ ومهاجرت در سخت ترین شرایط برای دست یابی به حقوق انسانی از دست رفته اش در پیش میگیرد تا که شاید مانند دیگر جوامع ازحق وحقوقی برای زندگی مطلوب وآرام برخوردار شود که متاسفانه با ناآگهی جوامع غیر بومی نسبت به شرایط واقعی یارسانیان در ایران روبرو میشویم که میتوان گفت زبان قادر به شرح آنچه امروزه در ایران بر مردم یارسان وجوانان یارسانی میگذرد نیست ونیاز به درکی عمیق دارد تا از عمق این واقعیت پرده برداشت که حاصل این نوع نگاه نیز از دست دادن جوان یارسانی ویا از دست رفتن امید آنها برای داشتن زندگی مساعد در سایه برخورداری از حق وحقوق انسانیست که به مراتب شرایط زندگی را برای آنها دشوارتر از پیش میکند وحاصل آن تجربه هرروزه مردن در منجلاب ناآگهی جوامع بشری است که به مراتب دشوارتر از گنجایش ظرفیت یک انسان عادی است وبدور از انسانیت ومعرفت است.
حال امید است که با همکاری وهمیاری تمامی عزیزان یارسانی بیش از پیش در راستای آگاه سازیه جوامع بشری نسبت به وضعیت مردم یارسان کوشاترعمل کنیم تا شاهد این قبیل رخ دادهای ناخوشایند نباشیم وبتوانیم با یکدیگر سدی باشیم برای جلوگیری از نقض حقوق این ملت مظلوم.