، یارسان در قانون اساسی جزو کدام‌یک از ادیان است؟

0
467

با روی کار آمدن دولت حسن روحانی جایگاهی با عنوان «دستیاری ویژه رئیس جمهور ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی» بنیان گذاشته شد که می‌توان آن را گامی در جهت بهبود وضعیت حقوقی اقلیتهای دینی و مذهبی به شمار آورد؛ اما به نظر می‌رسد پیش از هر چیز، گره تعیین تکلیف جماعت اهل حق در کشور ما در فقه نهفته است و اگر راه چاره‌ای در کار است، باید آن را در این مسیر جست.

در استان کرمانشاه غیر از پیروان مذهب شیعه، پیروان مذاهب اهل تسنن و اهل حق نیز زندگی می‌کنند. ترکیب جمعیتی پیروان این سه مذهب، در شهرهای مختلف این استان متفاوت است. برای مثال، غالب جمعیت شهر پاوه اهل سنت است یا اکثریت مطلق در مرکز استان ـ شهر کرمانشاه ـ شیعه است و جمعیت اهل حق در شهر صحنه و کرند بیشتر از مناطق دیگر استان است؛ ولی در برخی مناطق تفاوت شمار پیروان این مذاهب کمتر است. منطقه سرپل ذهاب بهترین نمونه از این دست است. در این شهر مردمان مذاهب سه گانه قرنها است که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و از شگفتی‌ها این است که به عکس بسیاری از مناطق جهان که چنین وضعیتی گاه به تنش و اختلاف و نزاع می‌انجامد، در منطقه سرپل ذهاب سابقه درگیری مذهبی تقریبا وجود ندارد.

درست وقتی در جاده قدیمی کربلا و حج ایرانیان، از شهرستان کرند غرب(یا دالاهو) به سمت قصرشیرین حرکت می‌کنید، پس از عبور از یک جاده تقریبا سی کیلومتری و پوشیده از جنگلهای بلوط به شهری سبز و آباد با هوای گرمسیری به نام سرپل ذهاب می‌رسید. سرپل از پررونق‌ترین شهرهای استان کرمانشاه است که روستاهای بسیاری در پیرامون خود دارد و دشتهای گندم و باغستانهای میوه آن مشهور است و اقتصاد آن غالبا بر کشاورزی متکی است. در شهر سرپل و روستاهای اطراف آن، مردمان شیعه، اهل سنت و اهل حق زندگی می‌کنند. بنابر آمارهای رسمی، اکثریت جمعیت در منطقه سرپل ذهاب از آن شیعیان است ولی شمار پیروان اهل حق و اهل تسنن بسیار چشمگیر است و شاید این ترکیب جمعیتی را نتوان در جایی دیگر از کشور یافت.

مردمان سه مذهب قرنها است که بدون هیچ اصطکاک و تنشی در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. آنان با یکدیگر ارتباطات و مناسبات گسترده‌ای دارند، برای معتقدات یکدیگر احترام قائلند، در برخی مراسم مذهبی یکدیگر شرکت می‌کنند، از غذاهای نذری یکدیگر می‌خورند و غالبا بدون آن که از مفاهیم جدیدی مثل مدارای مذهبی مطلع باشند، به صورت شگفتی به آن باور دارند و عمل می‌کنند.(سرپل ذهاب از این لحاظ می‌تواند موضوع مطالعات جامعه‌شناختی و دین‌شناختی قرار گیرد. در واقع، موضوع شایان تحقیق این است که علل و اسباب مدارای مذهبی در این منطقه چیست و چه عواملی و چگونه مردمان سرپل ذهاب را اینچنین مداراگرایانه کنار یکدیگر جای داده است.)

اجازه دهید در این مختصر بیشتر به گروه اهل حق بپردازم که غالبا در رسانه‌های ما کمتر دیده می‌شود. گروه یا فرقه مذهبی ـ عرفانی «اهل حق»((Ahl-e Ḥaqqکه پیروان آن به صورت پراکنده در بسیاری از نقاط ایران و بیشتر در استان کرمانشاه، لرستان، همدان و کردستان زندگی می کنند،قدمتی چند صد ساله دارد.  اینان را با نامهای مختلفی می‌شناسند؛ مانند یارسان، پیروان آیین حقیقت، علی‌اللهی و اهل حق. باورهای مذهبی اهل حق با قرائت رسمی دین اسلام همخوانی کامل ندارد و آمیزه‌ای است از برخی اعتقادات اسلامی و چند آیین دیگر مانند آیینهای قدیم ایرانی و هندویی، با رنگ و بویی به شدت عرفانی و تا اندازه‌ای مرموز.این مرموزیت شاید نشان از آن دارد که گروه اهل حق در برخی دوره‌های تاریخی زیر فشار پیروان مذاهب رسمی منطقه بوده و برای حفظ موجودیت خود مجبور به کتمان، پنهان‌کاری و کمک گرفتن از رمز و راز گشته است. این مسئله‌ای است که دست کم امروزه در سرپل ذهاب کمتر به چشم می‌خورد؛ زیرا مردم به صورت آشکار عقیده خود را ابراز و مراسم مذهبی خود را اجرا می‌کنند. نگارنده در آخرین سفری که به این شهر داشت، پای سخن برخی از مردم اهل حق نشست. مردم اهل حق بسیار مسالمت‌جو، کم‌توقع و سازگارند و غالبا اهل گلایه نیستند. شاید بتوان گفت گلایه‌های معدود این مردم بیشتر متوجه دولت است. آنان سالها است که مدعی‌اند در معرض برخی تبعیضها و محدودیتهای سیستماتیک دولتی قرار دارند. این موضوعی است که هر از چند گاهی از زبان بزرگان یا نمایندگان این جماعت شنیده و در رسانه‌ها منعکس می‌شود. برای نمونه، دو سال پیش که آیت الله هاشمی رفسنجانی به کرمانشاه رفت، نمایندگان جامعه اهل حق در جلسه‌ سران عشایر و طوایف استان کرمانشاه آشکارا مدعی شدند که این جامعه از « گزینش‌های سلیقه‌ای در استخدام ادارات، به ‌کار نگرفتن مردمان اهل حق در پست‌های مدیریتی، ورود به حریم شخصی و خصوصی مردمان این آیین و توهین و بی‌مهری توسط روزنامه‌ها، مجلات و … .»در رنج است.

به دلایلی آمار دقیق جمعیت مردم اهل حق در ایران دانسته نیست؛ ولی به نظر می‌رسد که شمار آنها بین دو تا سه میلیون نفر باشد. از مشکلات عمده این گروه مذهبی، بیرون بودن مذهب آنها از مذاهب کشور در قانون اساسی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مذهب رسمی کشور، اسلام(به مذهب شیعه دوازده امامی)است و پس از آن، سه دین زردشتی، کلیمی و مسیحی، «محترم» و دارای حق ادای فرایض مذهبی‌ به شمار آمده‌اند؛ اما مسئله این است که بنابر نظر مراجع رسمی مذهبی در ایران، اهل حق گمراه و بیرون از آیین اسلام است. در واقع، در قانون اساسی جمهوری اسلامی، وجود گروهی به نام اهل حق، کاملا مسکوت مانده و از طرفی، آنها را نیز نمی‌توان به لحاظ قانونی در شمار مسلمانان، زردشتیان، کلیمیان و مسیحیان به حساب آورد. این امر می‌تواند به فشار، تبعیض و محرومیت از برخی حقوق اجتماعی، سیاسی، مذهبی و مدنی اهل حق بینجامد و شکل قانونی و سازمان‌یافته به آن ببخشد همان گونه که برخی مراجع و مراکز مذهبی در ایران به صراحت و آزادانه، این گروه را منحرف می‌خوانند و مردمان ایران را از ارتباط با آنان منع می‌کنند و حتی ازدواج با آنان را باعث تباهی دین و زندگی اخروی شیعیان به شمار می‌آورند.

شگفتی ماجرای اهل حق در این است که مردمان شیعه منطقه با مکانیزمی خودساخته و انگیزه خودجوش، در عین پایبندی به تشیع، مناسبات و ارتباطات فیمابین را به گونه‌ای هوشمندانه و مرضی‌الطرفین سامان داده‌اند؛ ولی حکومت هنوز به برنامه مشخصی برای چگونگی رفتار با اقلیتهای مذهبی دست نیافته و یا موضوع را چندان مهم نیافته است تا برای آن راه‌کاری پیدا کند. کشف ضرورت چاره‌جویی درباره این مسئله، چندان سخت نیست. اهل حق، به هر صورت رقم جمعیتی درشتی از شمار نفوس کشور را به خود اختصاص داده که نیروی انسانی چشمگیری به شمار می‌آید. آداب و رسوم، زیارتگاهها و سنن این قوم، از مواریث فرهنگی بشری است. اساسا در دنیای امروز به تنوع فرهنگی به چشم یک فرصت و موهبت می‌نگرند. جدا از این گونه ملاحظات گروه اهل حق در برخی مناطق مانند استان کرمانشاه، مرزنشین است و توقع پاسداری از مرزهای غربی کشور از او می‌رود. اعتماد به مرزنشینان، غالبا از هزینه‌های هنگفت امنیتی و نظامی کشورها می‌کاهد. فراموش نکنیم که در آن سوی مرزهای غربی ما، سالها است که خطرناک‌ترین گروههای تروریستی جهان فعالیت می‌کنند.

با روی کار آمدن  دولت حسن روحانی جایگاهی با عنوان «دستیاری ویژه رئیس جمهور ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی» بنیان گذاشته شد که می‌توان آن را گامی در جهت بهبود وضعیت حقوقی اقلیتهای دینی و مذهبی به شمار آورد؛ اما به نظر می‌رسد پیش از هر چیز، گره  تعیین تکلیف جماعت اهل حق در کشور ما در فقه نهفته است و اگر راه چاره‌ای در کار است، باید آن را در این مسیر جست؛ زیرا مبنای قانون اساسی و سایر قوانین در کشور ما فقه و شریعت اسلامی است. تا آن زمان به نظر نمی‌رسد که بتوان در این عرصه گره‌گشایی موثری کرد. وانگهی، در کشور ما، گویا گروههایی در پشت پرده، همواره مترصد آنند که مبادا اقلیتهای مذهبی بیش از آنچه آنان حق این جماعت می‌دانند، به حقوقی دیگر دست یابند؛ چنان که یونسی دستیار ویژه رییس جمهور چندی پیش در اظهاراتی به صورت سربسته و کنایه‌آمیز و شاید ناامیدانه بیان نمود که «عده‌ای نمی‌خواهند دولت به امور اقلیت‌ها توجه کند. دولت به دنبال توجه به اقلیت‌ها است و در این راستا هم قدم‌هایی برداشته است؛ اما عده‌ای مخالف این اقدامات هستند.»

ابراهیم احمدیان دین آنلاین