سیاست آشفته وهرآن درحال تغییر خاورمیانه، دامنه ناامنی وکشاررا دراین منطقه بلا زده جهان هر روزگسترده تر وپیچید ترمیکند. درپی سناریو کودتای نافرجام ترکیه، رئیس جمهوری آن که حامی اسلامگرایان داعش بوده وهست، به بهانه کودتا به تصفیه حسابهای شخصی وسیاسی گسترده پرداخته، که درپشت پرده اقدامات وی نفرت ازدگراندیشان، اقلیتهای ملی ومذهبی پنهان است. دیرنخواهد پائید که پرده ازمقاصد شوم اوکنار رود. درحقیقت کودتائی که گمان میرفت علیه حکومت ترکیه اتفاق افتاده باشد، به حرکتی ضد دمکراسی ولایسیته دراین کشور تبدیل شده است. ظاهرآ بسیج تندروان اسلامی به گرد آقای اردغان، زنگ خطریست برای همه که کشورترکیه به سوی یک دیکتاتوری اسلامی گام برمیدارد. که میتواند موجودیت ملت کورد واقلیت های مذهبی ازجمله علوی و….را باخطری جدی مواجه سازد. وضعیت اقلیم کوردستان عراق نیز چندان تعریفی ندارد. متآسفانه کوردستان عراق از شکاف میان احزاب سیاسی کورد، گسترش فقر وناعدالتی، فاصله طبقاتی وجنگ در رنج است. از طرف دیگر ماندن ویا شکست داعش درمعادلات سیاسی منطقه تآثیر آنچنانی نخواهد داشت، چون بذر کینه ونفرت، اختلافات ملی ومذهبی درخاورمیانه وشاید بتوان گفت درجهان کاشته شده است. ازهمین رو باید پرسید که چرا مردم یارسان باید به این باور باشند که سرنوشتی متفاوت وبهتری ازسرنوشت مردم ایزدی درانتظارشان است. مگرمردم ایزدی چون مردم یارسان، بخشی ازملت کورد نیستند که با برنامه ای ساختگی قربانی معاملات سیاسی شدند. کدامیک ازاحزاب کوردستانی درمحکوم کردن وافشای عاملان اصلی این این جنایت موضع روشنی اتخاذ کردند؟ درکدام گنگره ونشست رسمی ازحقوق ومواضع مردم یارسان رسمآ دفاع نمودند؟ تنها زمانیکه صحبت ازمردم یارسان مطرح میشد، دربرنامه اخبارهای بدون خبررادیو وتلویزیونهایشان بود که ازمشقات وگرفتاریهای روزمره یارسان را که قرنهاست با آن دست بگریبان هستند برای پرکردن برنامه هایشان پخش میکردند.
امروزضرورت وجود یک سازمان مستقل یارسانی، ازهرزمان دیگری مشهود است.سازمانیکه بتواند بدون تآثیرپذیری منفی ازسازمانها واحزاب غیریارسانی درراه منافع مردم یارسان گام بردارد.
اگرتشکلی سیاسی آگاهانه ویا نا آگاهانه ویا بوسیله افراد نفوذی به بازیچه دست دیگر سازمانها تبدیل شود، مشروعیت موجودیت خود ازدست میدهد و نبودنش از بودنش بهتروبا ارزشتر است.
متآسفانه همیشه بعضی ازاحزاب وشخصیت های کوردستانی، صرفآ بخاطر منافع تشکیلاتی وتعصبات مذهبی وترس ازوجود رقیب سیاسی منسجم، درصحنه سیاسی کوردستان، برای جلوگیری ازبه وجود آمدن تشکل مستقل یارسانی به هروسیله ای متوصل شده اند(دروغ وشایعه پراکنی، تلاش درایجاد نفاق ودو دستگی درمیان مردم یارسان). این مدعیان دمکراسی باید بدانند هیچگاه شناخت درستی ازجامعه یارسان نداشته اند، شاید بتوانند برای مدتی کوتاه تعدادی محدودی ازمردم یارسان رافریب دهند، ولی جامعه یارسان بزرگتر وهوشمندتر ازآنست که بتوان آنرابلعید.
ملت کورد ومردم یارسان اززمان انقلاب تاکنون ازنظرفکری وساختار اجتماعی کاملا متحول شده اند قشرجوان ملت کورد نیازمند سیاست وسیاستمداران تازه ای هست که با زمان ودر زمان باشند.
سازمانها واحزاب درکوردستان ایران، درآغاز انقلاب ابعادی نجومی داشتند، متآسفانه امروز به تشکل های میکروسکوپی تبدیل شده اند. آیا رهبران این جریانات سیاسی ازخود نمیپرسند چرا دیگر قادر به
جذب نیروهای جوان وتازه نفس وفعال نیستند؟ عیب کار ازکجاست. آیا بهتر نیست بجای صرف انرژی درراه در راه ازبین بردن دیگرتشکل های سیاسی کوردستانی، فکری برای رونق وبازسازی تشکل های خود بنمایند وبا شنیدن هرانتقادی، منتقد را با مدال خیانت تزئین ننمایند
جای شخصیتهای چون دکترقاسملو که سعادت آشنائی ودوستی با ایشان را داشتم خالیست
دکترقاسملوجان خودرا برای جنگیدن نباخت، بلکه برای دست یافتن به صلح بود. او خودرا متعلق به ملت کورد میدانست، ازدیالوگ ولمس افکارمختلف وحتی دیدار ومذاکره بادشمنان خود اباعی نداشت. نظرات خودرا با صراحت بیان مینمود، سلامتی وحفظ جان پیشمرگه برایش دراولویت قرارداشت وعناصرمضر ونفاق افکن را تحمل نمیکرد. خوشبختانه گاهی درتاریکی اوضاع شهابی تاریکی شب را میشکافد ونوید میدهد هنوز نوری هست، هنوزکسانی هستند که مسئولانه با مسائل برخورد کنند. بیاد صحبت های آقای خالد عزیزی میافتم که درکنفرانس امسال خود درپاریس گفته بودند اگرتمام نیروهای سازمانها و احزاب کوردستان ایران را جمع کنیم امروزقادربه آزادسازی حتی یک روستا درکوردستان ایران نخواهیم بود.
امیدوارم که پیروان آئین یاری با بلوغ سیاسی وبدور ازهرکینه نسبت به اشخاص وسازمانهائیکه بخاطرمنافع شخصی ویا تشکیلاتی وتعصبات مذهبی پنهان وآشکار سعی درآسیب رساندن به جامعه یارسان نموده اند، به راه خود ادامه دهند واستقلال فکری ومنافع مردم یارسان را قربانی اهداف بدخواهان نکنند. نباید برای ملاحظات شخصی وتشکیلاتی ازبازگوی واقعیتها خودداری کرد. انتقاد درست، نقشی سازنده درهمه جوامع دارد، چرا منتقد وانتقاد نباید آن ارزش را درجامعه ما داشته باشد؟