اگر چه در دههای هشتاد میلادی پکا کا زیست محیطی و سیاسی خود را همرأه حزب الله لبنان و بشار اسد پدر، در توهمات تاریکی در دره ی بقا جریان داشته ، اما با سر آمدن مولفههای تهدید آمیز دولت ترکیه و گرفتاری رهبر فکریشان “اوجلان”، دیگ شراکت منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران- سوریه به جوش آمد و باروبنه ی پارت کارگران کوردستان را به “قندیل” کوچ دادند، کوهستان قندیل خاک پهناوری از کوردستان بود که هر سمتی از آن به بخشی از کوردستان اتصال داشت ، اما شوربختانه این کوچبار و استقرار پکا کا در این سنگر کهن و مقاوم کوردستان ، که نه تاتار، نه مغول، نه اسکندر مقدونی، نه عرب و… قدرت تصرف آنرا نداشتند، اما نزدیک به دو ده هه است که بر خلاف پند گفته شده که میگوید : چاقو دسته خود را نمی برد ، متاسفانه پکا کا در عمل از خود نشان داده که نه تنها سر خود را بریده، بلکه از سوی تاج موفقیت و نفوز برهم زدگی را به دشمنان ملت کورد همانا رژیم اسلامی ایران- سوریه تقدیم کرده است و تاکنون بازدهی ملی و مثبت برای جنبش ملت کورد بویژه بخش کوردستان ایران نداشته است و در همان حال همچون عقرب جرای با همکاری و آزاد بودن در کوردستان شرقی، به نیابت از نظام اسلامی و حوزه اطلاعاتی آن جونان احساساتی و پاک، روشنفکران ناشناخته شده، افرادهای جدا شده و دست بریده از احزاب کوردستان شرقی… به سمت خود بکشاند و به گونههای مشکوک و معاملههای نامقدس هر از گاهی که لازم باشد حلقهای از آنها را به نظام اسلامی ایران هدیه و قربانی کند تا اینکه از یک سؤ به مردم مظلوم کورد تلقی کنند و از سوی دگر توجیهات نظام هم به نقطهٔای از باور برساند که پکا کا و دستیارانش دشمن رژیم اسلامی ایران است ، اگر چه کشته شدن چند پاسدار و سرباز…توسط سیاست خود فرموله کرده و انجام آن به دست پکا کا و دستیارانش در کوردستان نه تنها امر مهمی نیست، بلکه بازدهی سود تبلیقات سیاسی آن به مراتع بیشتر بیشتر از جان مردم کوردستان و افسر و پاسداران برای رژیم خواهد بود، بنابرین این اقشار و گونههای مردم کوردستان است که باید بیشتر سایه ی این جنگل تاریک و شوم را با دیدی آگاهانه و روشنتر نگاه کنند که بیش از این با این سیاستهای مقطعی،حاشیهای و ناروشن همراهی نکنند و بی شک چنانچه این مسیر سرنوشت ساز را با سیاست و استراتژیهای نام برده پکا کا و نوچههایش پیروی شود تنها و تنها بار حیله، تفرقه و همخون کشی را از سوی رژیم اسلامی ایران به مقصد خواهد رساند !؟ به این تاکید در طول این ۲۰ ساله نیت پکا کا در کوردستان شرقی اینرا به اثبات رسانده و از آن جای هیچ گونه شک و گومانی باقی نگذاشته که قابل تفسیر و تعبیر باشد.
از سوی دیگر، کسانی که با تاریخ و کنش و مسیرهای پیچیده ی پکا کا آگاهی خاصی داشته باشند و بدون وابستگی، خشک قضاوت کنند نیک میدانند که از همان اوایل سال ۱۹۹۲.م که هکومت حریم کوردستان جنوبی در حال شکل گیری بود بنیاد دوشمنی خود را با آن پنهان نکردند و جنگ برادر کشی را با پارت دموکرات کوردستان به را انداختند ، اگر چه اینها خود زمانی از نان خورهای همان سفره پارتی بودند!! اما این کار پکا کا به دور از انتظار نبود چون به قول یکی از سران جونبش کورد سوریه: پکا کا در ده هه های هشتاد.م نزدیک به هفت هزار کورد سوریه با معامله ای غیر ملی و سود جویانه با حافظ اسد به اردوگأه خود آورده و تمامی آنها را زیر لوای کوردستان بزرگ! در کوردستان تورکیه فدای سیاست های مبهم آمیز خود کردند! اگر چه امروزه با گذر از آن شعارهای باد کنکی پناه به شعار حقّ شهروندی آورده و به هذیان گویی خود اضافه کرده است! اما عمل کردههای های او در مسیر به حاشیه کشاندن جنبشهای سرنوشت ساز ملت کورد بیش از اینها بوده که بتوان در این مقال گنجانده شود!؟
پکا کا از لحاظ اینکه به اصطلاح از درون جمییتی بیست میلیونی برون آماده و دارای تفکری چند گانه و متغیر است! جای احترام است و هر آنچه در راه احقاق هقوق بر حقّ این بخش از کوردستان تلاش کند قابل تقدیر است ، اما با این شعارهای دهان پرکن تا کنون قادر نبوده تکیه گاهی مثبت و خیر آور برای مردم کوردستان باشد بویژه برای کوردستان شرقی، از یک سؤ لازم است بیان نمود که کوردستان جایگأه همه ی کوردان است و شکی در پاکی آن نباید اذعان داشت، اما موی در کنار این جمله چسپیده و آن اینکه امروزه کسانی زیر نام روشنفکر، سیاسی و کورد چهار آتشه…یا از آن بیخبرند و یا به اصل مطلب پی نبرده اند، به این معنا که تقسیمات مرحله آخر کوردستان اواخر سال ۱۹۲۳.م که به تاریخ پیوست،مردمان هرکدام از این بخشها بعد از پشت سر نهادن چندین نسل به اجبار با فرهنگ و گونههای دیگر آن رشد و تغیر کرده اند و با یافتههای خاص منطقهای و جغرافیای زیست محیطی خودشان وفق داده اند و این کار یک روزهای نیست که بتوان در آن واحد ” کوهستان “داله هوو” را با مردم و فرهنگ، زبان، ایینش و…غیره به بهانه ی کوردستانی بودن دو دستی به سیاستهای یک پا در هوای حزب آقای ” جمیل بایک” هدیه کرد!!
در راستای آگاه بودن به سیاستهای پکا کا و در همان حال ادامه و همراهی آن با سیاست و خواستههای مورد علاقه رژیم اسلامی ایران شایسته است به نکتهای اشاره کنم که حد اقل شخصا آنرا دیده و لمس کردم؛ سال ۲۰۰۰.م بود که من به عنوان کادر کمیسیون آموزش به جهت کار تشکیلاتی به شهر کرمانشاه رفتم، در طول مدتی که در شهر ساکن بودم افراد تنظیم شده ی حزب دموکرات کوردستان ایران بسیاری از نشریات و کتابهای پکا کا را برایم میآوردند که وقتی از آنها سوأل کردم اینها چگونه به دستتان افتاده است، گفتند: اینها را دم درب دانشگأه راز ی آزادانه میفروشند!! در هنگام برگشتننم به مقر حزب توانستم چند تا از آنها چون” نقش کردهای شیعه و یارسان در جنبش ملی کوردستان را همرأه کارهای دیگر تحویل کاک” حسن رستگار” بدهم،خوب یادمه وقتی این مدارک و بحثهای شفاهی مرا دید و شنید گفت: این کارهایشن نه تنها ریشه نمی دواند، بلکه حاصل این خود فریبیها، واقعی یتش برای مردم کوردستان به میراث خواهد ماند، لبّ سخن اینجاست که وقتی این حرکات را مورد ارزیابی قرار بدهید تنها و تنها پرپایی دیواری خونین و مذهبی و سود خواهی حزبی را در درازای زمان از این سیاست و باغ مسموم شده اش به مشام تمامی ملت کورد خواهد رسید!؟
لایههای پکا کا بسیار تودر تو هستند،اما درک کردنش برای اگهان به سیاست فورصت طلبانه ی او زیاد هم سخت نیست،چون رنگ عوض کردن او و عدم پایبندی به بنیاد همبستگی راست و اسولی با احزاب کوردی و مصلحت کورد بویژه، و در همان حال هژمون طلبی او و خیانت به کوهستان قندیل! هر از گاهی هزار چهره ی صیقل شده خود را به نمایش میگذارد!؟ بنابرین سیاستهای واقعی لایههای پکا کا امروزه به ملت کورد میگوید: پارت کارگران کوردستان، عبارت از:نگهبانان امین و مورد اطمینان رژیم اسلامی ایران در مناطق مرز کوردستان! گردن گیری سالهای متمادی پکا کا در شمال، جنوب، غرب و شرق کوردستان نه او را سیراب مادّی کرده و نه به اشتباهات خود انتقاد وارد میکند،و نه پشیمان!! همین بیست سال پیش بود که ۸ تا ۹ پیشمرگه ی حزب اتحاد یه انقلابی کوردستان را شهید کردند و جنازه مقدسشان را به پاسداران ایران هدیه کردند، چون آخر گذر پوست به دباغ خانه ی رژیم اسلامی ایران میرسد!؟ حافظه ریشه ی پیاز نیست که به آسانی آنرا کند و به دور انداخت! در پیرامون خود ستاهی به مثالی تکیه میکنم که ؛ روزی ادلوف هیتلر در برهه ی جنگ جهانی دوم در آلمان در برابر میلیونها اروپایی سخنرانی میکند در میان سخنرانی خبر نگاری از هیتلر پرسیده بود چه احساسی نسبت به این جمییت بزرگ دارید؟ هیتلر گفته بود همه اینها را مثل بزغاله میبینم!! بنا به این راستیها امیدست پکا کا چنان دیدی را نسبت به احزاب دیگر کوردستان مدّ نظر نداشته باشد!و این دست بند مصلحت گروهی که با دول عجم و عرب بند کرده است هر چه زوتر در جهت منافع کرد به هم بزند و به آغوش سرنوشت واقعی همخونهای خود برگردد.
کلام آخر ، خیانت و ریگی آشکارا در کفش داشتن! در خلال هفته ی گذشته نیروهای پیشمرگ حزب دموکرات کوردستان ایران، آنان به تصمیم و اقتضای سیاسی خود، بخشی از نیروهایش را به سوی مرزهای کوردستان شرقی روانه کرد، این حرکات حزب دموکرات نه حرکتی ناگهانی و نه بر خواسته از یک خواب زمستانی بود، چرا؟ چون ردههای از جانوران موجودند که در یک دوره ی زمستانی به خواب میروند و بنا بر ساختار بیولوژیکی آنها در فصلی دیگر از خواب بلند میشوند! ولی این مقایسه را مثال زدم که حزب دموکرات نه تنها خواب فصلی نداشته ، بلکه مداومن بیدار بوده، و اوضأع را به درستی سنجیده، که اکنون لازمه دانسته چنان حرکتی را سازماندهی کند، به همین خاطر در جریان فرستادن نیروهایش به نقطهٔ ” کیله شین نام” از حوزه ی نزدیک به مناطق اشنویه- پیرانشهر به نیروهای پکا کا برخورد کرده، که در این راستا یک پیشمرگه (قادر کریمی) شهید و سه نفر دیگر زخمی میشوند،حال باید در جواب بسیاری از گفتهها و ناگفتهها عرض کرد که: این محل حادثه را قبل از هر بحثی باید به سنگر خیانت پکا کا از آن یاد کرد!؟و در این پیرامون باید ذکر کرد که چنانچه با متر آنرا متراژ کنید، چند متر از آن به شمال کوردستان(کوردستان تورکیه) نزدیک است که پکا کا برای تسخیر و حفاظت آن جانبازی میکند و یا اینکه، چه کسی چنان حکمی را به او داده که این مناطق را مایملک شخصی و گروهی خود قلمداد کند؟ نکند این میراث حاصل تقسیم اراضی سالهای ۴۱-۴۳.خ و یا همان انقلاب سفید رژیم پهلوی گذشته است که به میراث برای پکا کا به ارث رسیده است؟ یا همان دست و بند آسایش محلی و ارباب کنونیش است؟ شوربختانه مجبور شدم مصاحبه افرادی گزاف و هذیان گو را گوش کرده و یا ببینم که بر سر این سؤال تکیه کرده بودند که چرا این وقت؟ چرا این نقطهٔ؟ مگر نمی شد از مرزهای دیگر وارد شد، باید در جواب اینها گفت: قبل از هرچه، صلاح مملکت خویش را خسروان دانند،حزب دموکرات با ضرورت روز و ساعت در راستای مصلحت مردم و پیشمرگه هایش قدم بر میداره، در کدام گوشه از مرز ممکنه که بدون سد و معبر وارد،کوردستان شرقی شود، تصمیم میگیرد،اما غافل از این که در این ورودی به کردستان شرقی سالهاست که دیوار تهران از سوی پکا کا در آن برپا گردیده است!؟ راستی قدیما چه راست گفته اند: مار تا راست نشود ممکن نیست به سوراخ برود!؟ در این پیرامون و گفتمان، بایسته است یاد آور شد که به طور طبیعی در میان دانه گندم هم مرز وجود دارد که امیداریم پکا کا بیش از این مرتکب خیانت و جنایت نشود و خون شهیدان پیشمرگههای حزب دموکرات آنها را به سر عقل آورد تا شاید در آخر شاهنامه ی کوردی قرن ۲۱ پیراهنی نیمه سفید را بر تن خود روا ببینند… در ضمن این فقط نظر شخصی خودم بوده نه وابستگی حزبی.