آن طیف بی تفاوت

0
654

بزرگترین، دردناکترین و دشوارترین ضعف ملی ما ملت کرد در تاریخ معاصر و نوین این بوده که نتوانسته ایم از موج هایی که از شرق و غرب، در طی دو سده و به ویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم به منطقه سرازیر شده‌اند، به سود ملت سازی ، دولت سازی، خودسازی ، پیشرفت و رسیدن به‌ آزادی بهره‌برداری لازم را بنماییم. ضعفی که‌ همیشه‌ دامنگیر ملت کرد بوده‌ و در طول تاریخ مسبب بلایای خانمانسوزی برای این ملت شده‌ است. این ضعف چیزی نیست که‌ تقدیر ملت کرد بوده‌ باشد، بلکه‌ بخشا نتیجه‌ عملکرد ناسنجیده‌ عشایر، قبایل و طبقات گوناگون جامعه‌ کردستان در آن دوران بوده‌ است. ضعفی که‌ با اسف میتوان گفت هنوز هم، ولی اینبار در قالب و شکلی جدید در عملکرد برخی از احزاب سیاسی، سازمانها و نهادهای مدنی، فرهنگی و اجتماعی کردستان دیده‌ میشود. نشانه‌های بارز این ضعف را میتوان در عدم همکاری، رقابت ناسالم، بی تفاوتی در برابر حوادث سرنوشت ساز، کوته‌بینی سیاسی، تاکتیکهای ناسنجیده‌ و گاه‌ جبهه‌بندیهای غلط فکری و سیاسی دید.
بی تفاوتی در مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آسیبی است که در جامعه‌ کردستان در حال گذار و امروزی (مدرن) پدیدار میشود و میتواند مناسبات ملی و حتی سرنوشت سیاسی را به ورطه رخوت و نابودی بکشاند. چرا که‌ تنها طیفی از جامعه‌ کردستان که‌ به‌ عناوین مختلف مجبور به‌ ترک وطن شده‌ و در خارج از سرزمین پدری خود به‌ سر میبرد، همراه‌ با قشر محدودی از جامعه‌ که‌ در خانه‌ خود در کردستان یا کلان شهرهای کشورهای حاکم بر کردستان زندگی میکند، زندگی خود را فدای آزادی نموده‌ و در این راه متحمل زیانهای مالی و جانی فراوانی شده‌ است. در برابر، عده‌ای بیشتر که‌ گاه‌ اکثریت جامعه‌ را در بر میگیرد، بی‌تفاوت و راحت از کنار این مساله‌ می گذرند و نسبت به‌ آزادی وطن و ملت یا مسائل سرنوشت ساز سیاسی و ملی بی اعتنا هستند.
آزادی جامعه‌ و یک ملت منوط به‌ همیاری ملی و مشارکت گسترده‌ قاطبه‌ مردم است و مساله‌ای نیست که‌ با بی تفاوتی بخشی از مردم آن جامعه‌ بتواند به دست بیاید. چرا که‌ همه‌ اقشار در برابر آزادی و پیشبرد جامعه‌ خود موظف هستند و سرنوشت ملی در گرو همین مشارکت جمعی است. اسفناکتر آن که‌ در بین دسته‌ دوم، امکان فریب خوردن و به‌ دام دشمن افتادن بعضی افراد ناآگاه‌ میتواند وجود داشته‌ باشد. چرا که‌ هستند گروههایی که‌ به‌ اشکال گوناگون، دانسته یا نادانسته زیان جبران ناپذیری به‌ مبارزه‌ آزادیخواهانه‌ مردم کردستان می رسانند. متاسفانه‌ زمامداران کشورهای حاکم بر کردستان با در پیش گرفتن سیاست اضمحلال و آسیمیله‌کردن توانسته‌اند عده‌ای را از بین همین قشر در اصل بی تفاوت از بافت جامعه‌ جدا کرده‌ و جهت آمال کریه‌ خود به‌ کار بگیرند.
یکی از زشت ترین شیوه‌هایی که‌ دشمنان ملت کرد جهت مقابله‌ با مبارزه‌ آزادی خواهانه‌ ملی در کردستان به‌ کار می گیرند، شیوه‌ مزدورگیری است. به‌ جرات می توان گفت که‌ این پدیده‌ مزدورپروری و مزدورگیری باعث بدترین نوع آسیب اجتماعی در کردستان شده‌ است. این آسیب به‌ شکل ملموسی بر روابط اجتماعی سایه‌ انداخته‌ و سبب جدایی و دو دستگی هر چه‌ بیشتر افراد جامعه‌ شده‌ است. چرا که‌ مزدوران سهم چشمگیری در تروریزم دولتی که‌ بر علیه‌ ملت کرد بکار میرود داشته‌ و دارند.
دردناک است در چنین اوضاع و احوالی که‌ کردستان آماج حمله‌ تروریستهای وحشی دولت خلافت اسلامی عراق و شام موسوم به‌ “داعش” و حامیان دولتی آنها قرار گرفته‌ است، ‌حتی پیشتر نیزکه‌ هموطنانمان به‌ جرم آزادی خواهی و برابری توسط کشورهای حاکم بر کردستان قلع و قمع میشدند، قشری از جامعه‌ کردستان همچنان در بی تفاوتی کامل به‌ زندگی خود بر پشت جانوری که‌ خود ساخته‌ است ادامه‌ می دهد. غافل از اینکه‌ این جانور خفته‌ روزی ازخواب بیدار خواهد شد و خواب شیرین آنها را هم آشفته‌ خواهد کرد. برای جانوری که‌ تشنه‌ خون جوانان کردستان است و حیات خویش را در گرو نابودی ملت کرد میبیند، بی گمان تفاوتی بین کرد به‌ اصطلاح ”خوب” و خوابیده‌ و کرد مبارز و قد علم کرده‌ نیست. در واقع شرایطی که‌ امروز برای مردم شهر کوبانی و منطقه‌ شنگال در بخشهای غرب و جنوب کردستان پیش آمده‌ هر چه‌ بیشتر واقعیت این امر را نشان میدهد.
بنابر این قبل از اینکه این آتش خانمانسوز و این جانور تشنه‌ به‌ خون ملت کرد اقدام به‌ سوزاندن و نابود کردن سایر بخش های کردستان بنماید، بایستی همه‌ آحاد ملت کرد از هر قشر و طیفی، خود را ‌در یک چارچوب ملی سازماندهی نموده‌ و در برابر سناریوهایی که‌ دشمن برای ملت کرد تدارک دیده‌ است بی تفاوت و بی صدا نمانند.
حدود یک قرن پیش موافقت نامه‌ سایکس- پیکو مرزهای بخشی از خاورمیانه‌ را بر خلاف میل ساکنان آن ترسیم نمود. از آن تاریخ تا کنون این موافقتنامه‌ دست دیکتاتورها و متجاوزان خارجی را جهت دخالت در امور این مناطق و ایجاد هرج و مرج و اغتشاش باز گذاشته‌ است. در این تقسیمات، کردستان صاحب دولت مستقل ملی خود نشد. بنابراین بزرگترین آسیب این تقسیمات و اغتشاشات متعاقب آن متوجه‌ ملت کرد بوده‌ و تا کنون هم به‌ همین منوال ملت ستمدیده‌ کردستان فدای بازیها، کینه‌توزیها و منفعت طلبی های همسایگان خود میشود. این کشور ها و اربابان خارجیشان جهت تضعیف و براندازی یکدیگر از شیوه‌های گوناگون توطئه‌، تجاوز و خرابکاری استفاده‌ میکنند. بارزترین نشانه‌ آن آفریدن گروههای مزدوری چون “گروه ترور یستی القاعده”‌ و شاخه‌ های منسوب به‌ آن است. حالا نیز با پروراندن یکی از شاخه‌های لگام گسیخته‌تر القاعده‌، که‌ همانا “داعش” است، سعی در پیاده‌ کردن نسخه‌ دوم موافقت نامه‌ سایکس – پیکو میکنند. در عمل غالب این بازیهای متعفن سیاسی طرح دشمنان علیه‌ منافع ملی مردم کردستان است. بنابر این برای آنکه‌ ملت ما از بازیها و نقشه‌های شوم دشمنان در امان باشد و در نقشه‌ جدید خاورمیانه‌ بتواند جای شایسته‌ خود را داشته‌ باشد، چاره‌ای جز همدلی، همبستگی و همکاری تمام احزاب کردستان و سازماندهی همه‌ اقشار جامعه‌ نیست.
برماست تا همه توان خود را در اوضاع و احوال کنونی، با توجه به شرایط و امکانات و در چهارچوب ظرفیت های موجود، برای خود سازی، دولت سازی و ملت سازی و در نهایت رهایی از این وضعیت نابسامان و دستیابی به حقوق انسانی خود بکار بگیریم. همچنین بایستی در راستای دستیابی به یک فرهنگ نوین سیاسی در ابعاد ملی، توسعه جامعه مدنی و تقویت احزاب سکولار، دمکرات، فرا عشیرتی، فرا منطقه‌ای و فرا مذهبی تلاش بیشتری بنماییم. در کل باید دیوارهای تک حزبی و بسته‌ را بر چینیم، و مرزهای گسست‌ها و شکاف های ساختار محدود منطقه‌ای، عشیره‌ای، مذهبی و حتی حزبی را از میان برداریم و به‌ جای آن یک جبهه‌ متحد ملی را که‌ در آن همه‌ قشرهای جامعه‌ بتوانند جا بگیرند جایگزین کنیم. روشن است مشارکت فراگیر ملی در سیاستگذاری ها، تصمیمگیری ها ، اصلی ترین سازه وحدت ملی است. بدون مشارکت فراگیر نخبگان و نمایندگان لایه های گسترده مردمی در ساختار مبارزه‌ و به ویژه روندهای تصمیم‌گیری و سیاستگذاری، وحدت ملی به واژه دروغین، میان تهی و مسخ شده و تبلیغی برای بهره برداری های ناروای سیاسی به سود افراد، گروه ها و سرانجام احزاب انحصاری مبدل می شود.
برای رهایی و رسیدن به‌ آزادی نهایی کردستان که‌ جمعیتی دهها میلیونی دارد، علاوه‌ بر مبارزه‌ سیاسی احزاب و گاهی مبارزه‌ مسلحانه، حداقل‌ در برهه‌هایی از زمان، به‌ یک حرکت معترضانه و شجاعانه مستمر مردمی غیر مسلح و مدنی، نظیر آنچه‌ که‌ در “انتفاضه‌” یا در بخش شمالی کردستان یا کردستان ترکیه‌ اتفاق میافتد نیاز داریم. یعنی مبارزه‌ در همه‌ عرصه‌ های زندگی و مبارزه‌ای که‌ همه‌ احاد جامعه‌ در آن سهیم باشند، به‌ گونه‌ای که‌ همه‌ مردم کردستان خود را موظف به‌ همکاری با‌ مبارزه‌ آزادیخواهانه‌ کردستان بدانند. مبارزه‌ پیشمرگها و مقاومت زندانیان سیاسی در زندانهای ترکیه‌ و ایران و پشتیبانی فداکارانه‌ مردم مبارز نمونه‌هایی از این مبارزه‌ بوده‌ که‌ قابل تحسین و قدردانی است. برای رسیدن به‌ هویتی آزاد، علاوه‌ بر مواردی که‌ در بالا ذکر شد، لازم به‌ مشارکت طیف جدا شده‌ و بی تفاوت جامعه‌ و برگشتن بخش قابل توجهی از فرزندان فریب خورده‌ وطن به‌ آغوش ملت است، حتی آنهایی که‌ برای مدتی دانسته‌ یا ندانسته‌ در خدمت دشمن بوده‌ و به‌ مبارزه‌ ملی مردم کردستان زیانهای جبران ناپذیری وارد نموده‌اند. با این انسجام و همبستگی و پشتیبانی همه‌ احاد جامعه‌ است که‌ میتوان هویت ربوده‌ شده‌ خود را باز یافت و در جامعه‌ای آزاد و دمکراتیک با رنگهای مختلف و در صلح و ثبات زندگی کرد.
ابراهیم قاسمی زاد