جامعە دیر پای یارسانیان با وجود جمعیت نسبتآ کم، نیاز بە همکاری آحاد این جامعە جهت حفظ هویت دینی و فرهنگی آن دارد کە بە نوعی میتوان آن را مشارکت اجتماعی نامید. مشارکت از نظر لغوی بە معنی شرکت کردن است. مشارکت نوعی رفتار با مردم است کە آنان را قادر می سازد تا بر حوادث مۆثر بر زندگیشان تاثیرقاطع بگذارند. مشارکت حق مردم است و بیش از هر چیز نیازمند اقدام آگاهانە آنهاست. مشارکت امری تحمیلی یا دعوتی نیست، بلکە نوعی توانمعیندی بە گروەهای ضعیف میدهد و آنها را قادر بە حل مشکلات خود در جامعە بزرگتر میسازد. باید تذکر داد کە افراد توجە داشتە باشند کە این انرژی مثمرثمر با وعدە و وعیدهای واهی کە هر گاهی چند شاهد آن هستیم توسط برخی از غرض ورزان خودی و غیر خودی مسیر مشارکت دلسوزان یاری را بە پرتگاە نا کجا آباد سوق ندهند و نتیجە بە گونەای نباشد کە هر نوع مشارکتی کە از سوی جامعەی شریف یارسانی بخواهد بە بلوغ خود برسد دو دستی بە دشمنان دیرینە تقدیم کرد.کە در گذشتەی نە چندان دور شاهد برخی از این حوادث نا مطلوب از سوی بعضی از افراد خود خواە کە میخواستند مسیر مشارکت مردم شریف و دلسوز یارسانی را بە الاحضرتشان تقدیم کنند و اعتماد مردمی کە در آن مشارکت امتحانی حضور داشتنند خیلی زود بە قیمت گذاشتنند. نباید گذاشت کە چنین تجربەی تلخی دوبارە بارور شود و بە اعتماد مردم و بە احساسشان بازی کرد. نباید گذاشت کە چنین افراد خاصی کە رفوزەگان دوران خود هستند بە نیات و نتیجە مطلوب خود نائل شوند. من در این مطلب کوتاە تا آنجای کە حق خود میدانم و خوانندەی عزیز این اجازە را بە من بدهد، میخواهم بە معضلات جامعەام و حداقل بازگو کردن بخشی از آن معضلات کە وظیفەی هر دلسوزی است اشارە کنم. شکی نیست جامعە یارسان مانند هر جامعە اقلیت دیگر، دارای دو دستە مشکل است: دستەی اول مشکلاتی است مربوط بە جامعە یارسان کە هر یک از ما یارسانیان در آن دخیل هستیم همانطوری برخی از ما یارسانیان سعی داریم کە مشارکت و اعتماد عزیزانمان را بە دیگران ارزان فروش کنیم . و دستەی دوم مشکلاتی است کە جامعەی ما تحت تاثیر جامعەی بزرگتر بە آن دچار گشتە است. نبود فرهنگ ، تفکر و پرسش گری در جامعە یارسان را میتوان از ناهنجاریهای یا معضلاتی بە شمار آورد کە علیرغم جای گرفتن در دستەی دوم در جامعەی کوچک ما، دارای شدت و تبعات بیشتری نیز می باشد. عدم توجە بە ارزش تفکر و جایگاە آن در تامی شۆنات زندگی و در نتیجە ضعیف شدن روحیەی پرسشگری و نقادی در میان بخش کثیری از جامعە، بە خودی خود میتواند یکی از عوامل عدم پیشرفت جامعە یارسانی داخل و خارج از کشور در بخش های مختلف باشد.کە نمونە آن کە در این مطلب کوتاە ذکر شد همین بە قیمت گذاشتن اعتماد و مشارکت بخشی از مردم یارسانی در سوئد کە دو سال پیش در چنین روزی توسط مردود شدەگان جنبش یارسانی کە هر از گاهی خود را بە نمایندەگی جنبش یارسانی در گوشە و کناری معرفی میکنند بە بخشی از این معضلات فرهنگی اشارە کرد. و سوالی کە پیش خواهد آمد این است کە، آیا میتوانیم اعلام نمایم اینگونە افکار و از این دست، گرد هم آمدنها، نە تنها در خدمت بە پاسخ گوئی معضلات رو در روی جنبش یارسانی و بسیج نیست بلکە بر دامنەی پراکندەگیهای درون جامعە یارسانی و معضلات آن خواهد افزود؟ آیا با وجود چنین تفکرات نا منسجم، درهم ریختە و هزار ویک تناقضات آشکار در درون ، و هر روزە بە شاخەی پریدن و بدون یک ملتهب سیاسی واقعی و منطقی، آیا حد و حدود چنین بازار آشفتەی را تا چە حد میتوان امید بخش و آیندەنگر دانست؟ جای افسوس است روز و روزگاری منطق و فلسفەی یارسان بس طرح و بیان حقایق تعریف میگردید و امروزە دارد از جانب افرادی فرصت طلب بە گونەی دیگر در بازار بی اعتمادی بە نمایش گذاشتە میشود. و چە بسا هر از گاهی از اتحاد و برادری و اعتماد سخن بە میان می آورند….در مقیاس کلان باید گفت عدم تمایل بە تفکر و تعمق پیرامون مسائل و پدیدەهای مختلف و تحلیل آنها و همچنین نداشتن روحیەای نقاد و پرسشگر کە بدون همان تفکر و تعمق ذکر شدە حاشل نمیگردد. و نیز سرسری گرفتن و بە بازی گرفتن اعتماد و مشارکت مردم و بی توجهی نسبت بە مسائلی کە میتواند آفت هر جامعەی باشد بە شمار آورد. امیدوارم کە این درس را آموختە باشیم کە تنها اعتقاد و التزام عملی بە اتحاد و احترام بە قوانین حقوق دیگران میتواند ضامن یک اتحاد واقعی شود، غیر از این هر شعاری در این مورد شکنندە و نا پایدار خواهد بود.
کاکی رستم الماسی ١٨.٥.٢٠١٤