هویت هر ملتی بی شک در ریشەهای اجتماعی و فرهنگی تاریخ آن مردم نهفتە است، ولی آن هرگز در حد گذشتە محدود نشدە، بلکە بە ماهیاتی مربوط میشود کە از خصایص کنونی اجتماعی و فرهنگی نشآت می گیرد کە کاملا تازگی داشتە و بە دنیای امروزی تعلق دارد. در دنیای امروز، هویت فرهنگی و ملی را دیگر نمیتوان مثل برخی از هویتهای موروثی در نظر گرفت، حتی اگر پذیرفتە شود کە هموارە از طریق این میراث، انطباق فرد با جامعە صورت میگیرد. بە عبارتی دیگر، اکنون همچون سایر زمینەهای اجتماعی، معیار موروثی بودن، دیگر در دنیای امروز مشروعیت بخش و معتبر نیست. همانطور کە در ٢ مطلب جداگانە در چند سایت مختلف بە آن اشارە کردەام و تا حد توان و درک خود بە پاسداری و حفظ آن پرداختەام و این بخش شاید آخر بخش آن باشد، بە جهانی شدن فرهنگ بومی در مسیر جهانی شدن آن کە امروزە در شکلی دیگر رو بە افزایش است اشارەی خواهم کرد کە امیدوارم با نقد و پیشنهاد دلسوزان فرهنگ و هویت ملی توانستە باشم در این مسیر گامی مثبت بر داشتە باشم
فرهنگ، تمامی دنیای اطراف و پیرامونی ما را در ذهن مان تعریف کردە بە آنها شکل می بخشد، طبقە بندیشان میکند و بە آنها معنا می بخشد. فرهنگ در حقیقت بخش انسان ساختە محیط است، اعم از اینکە ذهنی باشد و یا عینی باشد، فرهنگ است کە تعیین می کند صاحبان آن فرهنگ رابطەشان را با محیط، ماوراةالطبیعە و مردم درون و بیرون فرهنگ شان چگونە تنظیم کنند. ما جهان را کمتر آنگونە کە هست ، و بیشتر آن طور کە ما هستیم، درک می کنیم، چرا کە فرهنگ است کە تعیین می کند چگونگی اطلاعات دریافتی ما از محیط، روش تفسیر و روش مورد استفادە آنها را درک کردە و بە کار می بندیم. بە بیانی دیگر فرهنگ است کە واقعیات را برایمان می سازد! فرهنگ، هم ظرف و هم مظروف اندیشە تا رفتار ماست. فرهنگ بە گروە و اعضای آن کمک می کند تا از عهدە مشکلات زندگی در محیطی خاص و در زمانی معین بر آیند. شاید بهتر باشد فرهنگ را شیوە باهم زیستن در دنیایی بدانیم کە نفوس انسانها با تمامی گوناگونی هایشان یک بعد، محیط بعدی دیگر و نوع تعاملات آن دو، بعد سوم و مکمل آنها بە شمار می روند.
فرهنگ ها از فصول مشترکی بر خوردارند، همان گونە کە تمایزاتی با یکدیگر دارند. فصول مشترک فرهنگ های مختلف کە بە اصیل ترین و انسانی ترین وجوە فرهنگ مربوط میشود، فرهنگ جهان را می سازد. مخاطبان چنین فرهنگی نیز جهانی خواهند بود و آن بە بخش بزرگی از نیازها و تقاضاهای موجود در مردم و جوامع مختلف پاسخ خواهد گفت. اکنون در سطح جهان، تلاشهای مستمر و بعضآ سازمان یافتەای برای تاکید بر این وجوە مشترک و انسانی فرهنگ انجام می شود و سازمان یونسکو آن را یکی از اصلی ترین وظایف خود بە حساب می آورد. اما این بە معنای نادیدە گرفتن فرهنگ های بومی و گوناگونی های زیست بومی شان نیست. فرهنگ های بومی بدون آنکە حذف شوند، می توانند در قالب تکثر فرهنگی نقشی بزرگ ایفا کنند و اکنون سازمانهای انسان دوستانە جهانی، از جملە یونسکو حفظ و تقویت فرهنگ های بومی و زیست بومیهای آن را از مسولیتهای خود می داند. منظور از زیست بوم، شرایط فیزیکی و محلی ، جغرافیایی، آب و هوا و تمامی گیاهان و جانوران یک اقلیم است کە از عوامل مهم و تعیین کنندە فرهنگ یک منطقە یا جامعە است و فرهنگ هر ناحیە و جامعە از بستر تعامل انسان با آن بر می خیزد. اما رابطە فرهنگ و زیست بوم یک طرفە نیست و در فرهنگهای پویا، همان گونە کە زیست بوم، فرهنگ انسانی را می آفریند، فرهنگ شکل گرفتە در بستر آن نیز خود خالق شرایطی جدید بر زیست بوم می گردد کە در آن شکل گرفتە است و تعامل آنها مداوم ادامە خواهد داشت. همین نکتە است کە مطالعات فرهنگ های محلی و جوامع منطقەای را ضروری می سازد. اما نباید بە فرهنگها بە شکل پدیدەهای استسنا نگاە کنیم.
فرهنگ ها مدام دست خوش تغییر هستند، آنها از درون یا بیرون در معرض تحول قرار می گیرند، گاە بە وسیلە فرآیند های خود جوش و درون زا، بە خلاقیت و نو آوری دست زدە و گاە از طریق تعامل فرهنگی از فرهنگ های دیگر اقتباس کردە و متاثر می شوند. تفاوتهای فرهنگی همیشە بودە و خواهد بود و بسیاری از وجوە این تفاوتها، بیش از اینکە از اختلاف بر خیزد از گوناگونیها و تنوعات روح انسانی حکایت دارد کە خود می تواند بە موضوعی برای شناسایی بهتر انسانهای جوامع مختلف از یکدیگر تبدیل شدە و تکامل شان را مقدور سازد. در گذشتە بە اختلاف فرهنگی بە عنوان بهانەای برای درگیری های قومی، ملی و …نگاە می کردند، اما در دنیای امروز فرهنگ های پویا بە اختلافات فرهنگی بەمثابە پدیدەهایی کە انعکاس دهندە گوناگونی های اندیشە و تجارب روح انسان های مختلف اند می نگرند واز آن بە عنوان دستاویزی برای شناخت هر چە بیشتر و بهتر یکدیگر بهرە می برند. امروز جهانی شدن در حوزەهای مختلف فرهنگ، سیاست، اقتصاد و علم مطرح است و این کە هر کدام از ملتها در مواجهە با آن چە رویکردی نشان می دهند، باید مورد بررسی قرار گیرد. ولی باید توجە داشت کە جدا از جهانی شدن، فرهنگ، حقیقتی زندە و زایندە است کە مدام در حال تطور می باشد و نباید گذاشت با تقلید مسخ گور خود را کند. بر ماست کە با این موضوع جدی،مواجهەای دقیق ، منصفانە و آگاهانە داشتە باشیم.
بە امید آنکە این روح همبستگی و تداوم باعث پویا شدن فرهنگ غنی ما گردد. با درود کاکی رستم الماسی ، انگلستان..