هەو وەک ئاگادارن هاشمی رەفسەنجانی یەکیک لە مورە گرنگەکانی نیزامی ئیسلامی ئێران سەردانی شاری کرماشانی کرد .هاشمی رەفسەنجانی لە سەرەتای هاتنە سەر کاری کوماری دژە کوردی ئیسلامی ئێران یەکیک بوە لە بەرپرسانی باڵای ئەو رژیمە داپڵوسێنەرە و دەورێکی بەرچاوی بوە لە سەرکوت کردنی خەڵکی کوردستان بە گشتی و کومەڵگای کوردی یارسان بە تایبەتی.
نامەێک نوسراوە بۆ رەفسەنجانی بە ناو کومەڵگای کوردی یارسانەوە لە ئەو نامەێەدا جگە لە خوشخزمەتی بە داگیرکەرانی کوردستان هیچ شتێکی دیکەی تێدا بە دی ناکرێ بۆێە ئیمە دوای پێوەدنیکی زۆر بە ئەو قەناعەتە گەیشتین کە کومەڵگای یارسان قەت سەریان بۆ زوردار نەوی نەکردوە و ئێستاس وەک رێبەری روحی یارسان سلتان سەهاک کە لە بەرانبەر سپای عەرەبی ئیسلام سەری نەوی نەکرد سەر بۆ هیچ داگیر کەرێک شور ناکەن کە وڵاتەکەیانی داگیر کردبێ.کومەڵگای کوردی یارسان قەت خویان بە قەوم نەزانیوە و ئێستاش پێان واێە میلەتن و لە نەتەوی کوردن بۆێە کتیبە جێ باوەرەکانیشیان هەر بە زمانی کوردی نوسراوە کە هیچ کەس نەتوانێ هاشا لە کورد بونیان بکات.دەقی نامەکە کە بە فارسی نوسراوە لە ژێرەوە چاو لێ بکەن.
جامعهي يارسان
رياست محترم تشخيص مصلحت نظام حضرت آيت ا.. هاشمي رفسنجاني
سلام عليكم
با احترام و تحيّت به حضور مبارك حضرتعالي و ضمن خوش آمدگويي به استان كرمانشاه، شرح مشكل اساسي استان را به عرض مي رسانيم. از آنجايي كه يكي از اهداف سفر، بررسي اوضاع ، مشكلات و ملاقات با مردم استان است، و نيم بيشتر مردم اين استان يارسان(اهلحق) مي باشد، فلذا بايسته است كه به اين مهم بيشتر عنايت گردد.
اين قوم (يارسان) بيشترين هجمهها و تبعيضها را در اين سه دهه از عاملان اجرايي خودكامه به خود ديده، و اين نامهربانيها در اين اواخر به اوج خود ميرسد تا سه تن از عزيزان يارسان (1- حسن رضوي مقابل فرمانداري همدان 1392/3/14 2- نیکمرد طاهری مقابل فرمانداری همدان 1392/3/15 3- محمد قنبری مقابل مجلس شورای اسلامی 1392/5/5 ) پيكر خود را به نشان اعتراض به آتش بكشند.
در پي اين حوادث، طوماري با امضاء عديدهاي از نمايندگان يارسان به ضميمهي نامه و عريضهاي به بيت رهبري ارائه داده شد، همچنين درخواست ملاقات و استمدادي به رئيس جمهور وقت آقاي روحاني، و مكاتبه با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، اما متأسفانه تا كنون منتج به جواب نشده است. فلذا به جهت شرح تاريخي اين تظلم خواهي و استمداد، به فحواي عريضهي ارسالي بيت رهبري اشاره مي شود تا علت عدم پاسخگويي به جمعيت ميليوني يارسان را پيگير شويم:
با اينكه يارسان (اهل حق) به عنوان يكي از اقوام نژادهي ايراني- علاوه بر داشتن تفكري جهانشمول و انسانمدار- ارزش خاك و نوستالژي را به اعتقاد تبديل كرده، اما متأسفانه به ناحق در سرزمين آبا و اجدادي خود بيگانه است . ميهن پرستي را به اثبات رسانيده، و در مبارزه عليه امويان و عباسيان ، مقابله با عثماني و رشادتهاي اين قوم در قبل و بعد از جنگ چالدران ، همكاري و همياري با نادرشاه افشار ، مبارزه با اشغالگريهاي روس و انگليس در منطقه، رشادتهاي كم نظير جوانان يارساني در هشت سال دفاع از ميهن، دلاوري مردم بومي از زن و مرد در اين جنگ و پس از آن … پيش قدم بوده. در مشاركتهاي سياسي ، انتخابات، سازندگي ، تشريك مساعي در تمام عرصههاي مالياتي حرف اول را در منطقه زده است، اما در تقسيم منابع، نه سهمي از قدرت، نه سهمي از ثروت و نه سهمي از خدمات و منابع درآمدي عايد وي شده، و جز در بنگاههاي خصوصي ، كشاورزي و مشاغل آزاد، از اين سرزمين جائي ديگر ندارد، و اين در حاليست كه اگر گزينش بر اساس شايستگي و لياقت باشد، پس هيچ يارساني نخواهد بود كه پستهاي كليدي و طراز اول مديريتي به ايشان سپرده نشود، چراكه صادق و پرهيزگار است.
اين اجحاف و تبعيض به دو دليل مي باشد: يكي وجود نيروهاي جزم انديش و خودمحور كه به غير از خود جملگي را در ضلالت ميبيند! و اگر همانند او فكر نكني، پس گناهكاري و بايد طرد شوي ، ديگر اينكه اسم يارسان نه در قانون اساسي و نه در قوانين مجريهي ديگر- حتي به شكل بخشنامه- نيز نيامده است. پيامد ديگر اين اجحاف اين است كه اگر كسي به اين قوم و جماعت چندين ميليوني اهانتي بكند و حقوق آنرا پايمال كند، استنادي نيست كه توسط آن بتوان احقاق حق كرد و شكايت نمود، و اين در حاليست كه در بند 14 از اصل سوم و اصل سي و چهارم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده كه تمام شهروندان اين سرزمين به طور يكسان مي توانند از دادگاه و قاضي استمداد و احقاق حق كنند. اتفاق افتاده كه دادخواست خاطي به دادگاه برده شده، اما ناديده گرفته مي شود! چراكه يك طرف پرونده يارساني است و طرف ديگر مثلاً يك روحاني، و اين رويهاي غير اسلامي و غير قرآني است كه در آيهي 18 از سورهي ممتحنه كه مي فرمايد: «خدا شما را از نيكي كردن و عدالت ورزيدن با آنان كه با شما در دين نجنگيدهاند و از سرزمينتان بيرون نراندهاند باز نمي دارد. خدا كساني را كه به عدالت رفتار مي كنند دوست دارد» به آن اشاره شده است كه در اصل چهاردهم قانون اساسي هم گنجانده شده و دولت جمهوري اسلامي را مؤظف نموده كه حتي نسبت به افراد غير مسلمان هم با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامي عمل نمايد و حقوق انساني آنان را رعايت كند، در حالي كه يارساني اساس و خمير مايهي اسلام ناب است. نمونهي اين نامردميها و تضييع حقوق يارساني در دادگاهها بسيار است، آنجا كه شهادت يارساني در دادگاه را رد و نقض مي كنند، و شنيعتر اينكه در پروندهاي طرف مقابلِ يارساني را قصاص نمي كنند! و باز مي توان به اصل 19 اشاره كرد كه ناديده گرفته مي شود و اصل 20 كه مي گويد همهي افراد ملت از حمايت يكسان برخوردارند، اما اين حمايت در اينجا به ثمن بخس فروخته مي شود.
انقلاب اسلامي در سال 1357 با حمايت همهي مردم ايران به پيروزي رسيد، و بر اساس اسناد موجود، جامعهي يارسان سهم بسزايي در اين انقلاب داشته، اما متأسفانه از تمام ادارات و ارگانهاي دولتي به صرف يارساني بودن پاكسازي و اخراج مي شود، و اگر چنانچه مي ماند يا متخصص بوده و يا اينكه هويت و كل موجوديت اعتقادي خود را انكار و نفي ميكند.
جوان يارساني تا دههي هفتاد از ورود به دانشگاه محروم بوده، زيرا گزينش و خودسانسوري پيش روي داشته و چون عاقبت تحصيل خود را در بي سرانجامي و گزينش و عدم استخدام مي ديده، با وجود داشتن استعدادهاي بي نظير از ادامهي تحصيل سر باز مي زده و مي زند، و اين رويهي ناپسند، يعني گزينش كه خلاف اصل 23 قانون اساسي است، باعث گرديده تا ما با جامعهاي از هر لحاظ فقير مواجه شويم.
يارساني به خاطر كل شيوهي فكري و اعتقادي خود همچنان مورد بازخواست قرار مي گيرد، و مجبور به انجام تكاليف غير ديني خود مي شود. اين مهم در پاسگاهها و پادگانها براي سربازان يارساني شدت بيشتري دارد، و مي توان چندين صفحه از اين خيره سري ها را كه به درگيري هم انجاميده، سجل كرد.
يارسان نماينده اي در مجلس به جهت حمايت از حقوق خود و مردمش كه جمعيتي بيشتر از چندين ميليون دارد ندارد، و اين خلاف اصل 20 قانون اساسي است كه عنوان مي كند همهي افراد ملت از حمايت يكسان برخوردارند، و در اصل 19 گفته شده كه مردم ايران از هر قوم و قبيله، رنگ و زبان … از حقوق مساوي برخوردارند، و اين مساوات و عدالت در اينجا باز مفهوم خود را بكلي از دست مي دهد و خلاف قانون ، دين و انسانيت عمل ميشود.
در مطبوعات كثيرالأنتشار مقالههايي كذب و توهين آميز عليه يارساني نوشته مي شود و چون يارساني از داشتن نشريه محروم است و در عين حال هيچ نشريهاي هم به دليل محدوديت نمي تواند از يارسان چاپ و حمايت كند، در نتيجه تمام اين توهينها و تحقيرها بي پاسخ مي ماند.
به كتابهاي يارساني اجازهي چاپ و نشر داده نمي شود، كه حقير در اين خصوص شكايتي چندصد صفحهاي دارم و وضعيت اين درد را در يك جمله خلاصه مي كنم كه چندين برابر زحمت پژوهش و نوشتار را مي بايست براي چاپ و نشر كشيد، چراكه يارساني مجوز ندارد و مي بايست كه سانسور شود و چون سانسور مي شود، در نتيجه از امكانات و ظرفيتهاي موجود هم نمي تواند استفاده كند و اگر فعاليتي فرهنگي هست، به شكل زير زميني مي باشد و اين در سرزميني اسلامي كه يكي از اصول آن عدالت است، قبيح خواهد بود.جامعه يارسان در دو بند مطالبات خود را به اختصار به عرض مي رساند:
رعايت و انجام اصول بند 9 از اصل 3 ، اصل14 ، اصل 15 ،اصل 19 ،اصل 20،اصل 23 قانون اساسي.
در تدوين و تصحيح آتي قانون اساسي نام يارساني در اصل 13 گنجانده شود و تا آن زمان رسميت دادنِ به يارساني به شكل بخشنامه لازمالأجرا تعريف گردد.
فلذا با عنايت به اينكه جايگاه حضرتعالي، مقام رفيع رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام است، و مصلحت نظام نيز با استناد به آيات مبارك قرآن كريم و اساس اسلام كه رئوف بالعباد و مهربان به شهروندان ميباشد، از محضر اين مقام محترم درخواست رسيدگي و جهت آرامش جامعه يارسان و وحدت ملي- قومي امر به اعلام نتيجهي نهايي داريم.
با تشكر
جامعهي يارسان