ر سایت رادیو فردا خبری مبنی بر غارت رفتن 47 هزار سند تاریخی و باستان شناسی نظرم را جلب نمود و در این اندیشه فرو رفتم که آیا این غارت و یغما در یک مقطع زمانی در اثر اشتباه یک مسئول به وقوع پیوسته یا اینکه سناریو برنامه ریزی شده و در جهت اهدافی معین می باشند. به عنوان کسی که سابقه رسمی در این سازمان داشته و با مسئولین و نگهبانان آثارتاریخی و فرهنگی ارتباط تنگاتنگ داشته این موضوع را دریافته ام که اصالت و هویت نهادینه شده سازمان میراث فرهنگی که منوط به حفاظت، مرمت، بررسی شناسائی، کاوش و باستان شناسی آثار تاریخی و جان کلام مراقبت از هویت ایران می باشد در طول دهه های اخیر مورد هجمه و تعرض عمدی چماق به دستان حکومتی قرار گرفته است و به هر نحوی از انحاء در صدد هستند به تاریخ ایران در غالب حرکتهای پراکنده و بی صدا حمله ور گردند و آنها را به بهانه های مختلف تهدید و نابود کنند. در یک برهه از زمان و در امتداد آن تا اکنون اثرهای تاریخی زیادی از شهرستان جیرفت که مربوط 12 هزار سال قبل بود مورد دستبرد قرار گرفت با اینکه از سیستم امنیتی به روز استفاده می شد ولی باز کسی نمیتوانست مانع این فاجعه تاریخی که برای کشور در حال وقوع است بشود. مسئولین ذیربط خیلی پی گیر موضوع بودند که مجرای این تاریخ کشی را پیدا کنند ولی ره به جایی نبردند و این معما که در جهت حل آن از نیروی انتظامی کمک گرفته شده بود بی جواب ماند و هر روز با غارت و دزدی آثار تاریخی مواجه بودیم تا اینکه یک روز مسئول سازمان طی یک جلسه که در روزهای شنبه در هفته برگزار می شد خبر دردناک برای حاضران در جلسه باز گو کرد که واقعا قلب هر انسان میهن پرستی را به درد میاورد، ایشان تشریح کردند که ما قادر نخواهیم بود مانع از انجام این فاجعه فرهنگی تاریخی شویم چون پای مسئولین رده بالای کشور چون محمد باقر ذوالقدر (معاون سپاه پاسداران) در میان است و ما هیچ گونه امکانی برای مقابله با این مشکل نداریم. متاسفانه در جریان این غارت خیلی از اثرهای تاریخی در بازار سیاه به فروش رسید و یا با قیمت نازل به خارج فروخته شد و بسیاری از این عتیقه ها در حین انتقال به خارج و یا خرید و فروش، توسط مامورین کشف و به کشور بازگردانده می شد و این روند همچنان ادامه دارد. موزه ملی ایران یکی از نایاب ترین موزهای تاریخی می شود از آن نام برد ولی آثار تاریخی موجود در آن مورد بی توجهی قرار می گیرند به وضع بسیار فجیعی نگهداری می شوند طوری که حداقل استانداردهای بین المللی جهت در معرض دید توریستها و حفظ و نگهداری آنها رعایت نشده و هر روز شاهد به نیستی کشاندن آنها هستیم، آثار تاریخی در بسته بندیهای غیر استاندارد در انبارها نگهداری و زیر فشار شکسته و نابود می شوند. در کوردستان( ایلام و کرمانشاه) و دیگر شهرهای تاریخی فضایی بر بستر جامعه حاکم گردیده که بسیاری ار اقشار جامعه به دلیل فقر و تنگدستی، خوشبختی و موفقیت خود در زندگی را در کشف یک اثر تاریخی و باستانی می بینند و افراد زیادی به مکانهای باستانی که شواهدی دال بر زندگی نسلهای گذشته در آنجا بوده، روی میآورند و با دستگاههای فلز یاب در پی یافتن مهره خوشبختی خود هستند حال آنکه از مافیای اشیاء عتیقه چون سایه به دنبال آنهاست غافل هستند . در رسانه های رژیم تمام خراب کاریهایی که برای از بین بردن هویت تاریخی ایران انجام می شود تحت عنوان مرمت و بازسازی توجیه و لاپوشانی میکنند و از انظار عمومی پنهان نگه می دارند. طاق بستان که هیبت و شکوه خسرو پرویز و دیگر شاهان ساسانی را متبلور میکند به نام مرمت آن چنان زیر پایش سست گردیده که خسرو بر پشت اسب سنگی پایش بلرزه افتاده است. پاسارگاد برگ زرین تاریخ ایران نیز طبق روال خصمانه رژیم سد سیوند را در ده کیلومتری آن آبگیری کردند که زمینه ایی برای هر چه زودتر تخریب شدن آن شهر تاریخی فراهم کنند که در آن اثنا مسئول وقت سازمان میراث فرهنگی (رحیم مشایی که در کوردستان به محب اولیاء معروف بود) از آن پروژه نحس حمایت و پشتیبانی کرد و راه را برای زنگار کردن این برگ زرین تاریخ فراهم کرد. یکی از غرض ورزیهایی که رژیم جمهوری اسلامی انجام داد ادغام سازمان میراث فرهنگی با سازمانهای گردشگری و
صنایع دستی بود که زمینه را جهت به فنا کشاندن شناسنامه تاریخی ایران فراهم کرد، بر مسند گذاشتن مدیران نالایق و بی تجربه چون اردکانی به عنوان مدیر موزه ملی با مدرک تحصیلی زبان انگلیسی که هیچ گونه سنخیتی با میراث فرهنگی نداشت، منحل کردن پژوهشگاه سازمان و به حاشیه راندن پژوهشگران عرصه تاریخ ایران که به انصاف در این زمینه فعالیتهای قابل ستایشی انجام میدادند، بازنشست کردند تعداد زیادی از پژوهشگران با سابقه که داری تجربیات کافی بودند و جناح مخالف چشم حضور آنها را در زمینه فرهنگی نداشت چون به نهایت توانا بودند، تحت فشار قرار دادن انجمن دوستداران میراث فرهنگی که مخالفت خود را با پروژه های ناصواب اعلام میکردند و تهدید و ارعاب آنها توسط مسئولین وقت که همه دلایل کافی برای محاسبات پشت پرده حکومت برای از بین بردن هویت ایران باستان و برجسته کردن تاریخ اسلامی است که در مواجه با تقویم رسمی آن را لمس میکنیم که چه اندازه برای آئین اسلامی و گرفتن جشن متناسب با این باور سنگ تمام گذاشته و در سالنامه ها هر روز بر کیفیت و تعدد انها افزوده می شود ولی در مورد آئین باستانی ایران که چند هزار سال چون جواهرات کوه نور بر پیکر ایران میدرخشند، در صدد کم رنگ کردن و بی مایه کردن آنها هستند بطوری که مراسم نوروز یا چهارشنبه سوری را که یک جشن ملی است و با خون و گوشت هر ایرانی آمیخته است در صدد نحس جلوه دادن وبرنامه ریزی برای فراموش کردن آن هستند. پس اگر بخواهیم واقعیت را آنجوری که هست بیان کنیم ما 34 سال است که سندهای تاریخی خود را هر روز در حال یغما رفتن می بینیم اکنون که این تعداد اسناد به تاراج رفته کشف گردیده به دلیل ثبت شدن آنها بوده است و گرنه اینها نیز به خیل هزاران سند و اثر تاریخی که توسط قاچاقگران و مافیای اشیاء تاریخی و عتیقه به یغما رفته بودند که قدر مسلم دستی بالایی طلب میکند که از سران رژیم این کار ساخته است که به روشهای مختلف دست به این کار میزند از تاراج و غارت گرفته، تا زمینه تخریب، عدم تلاش برای ثبت کردن اثر، به بهانه مرمت و باز سازی غیر معقول که چهره واقعی اثر را از بین می برد، نگهداری غیر استاندارد، انبار کردن و موارد متعدد که باعث نابودی انها خواهد شد که باید چشم و گوش خود را باز کنیم و از این فجایعی که گریبانگیر فرهنگ و هویت تاریخی ایران گرفته پرده بر داشته و واقعیت را انگونه که هست منعکس کنیم تا مسئولین وقت در عمل انجام شده قرار داده و پاسخگو باشند. امید دارم دست اندرکارن این سازمان فکری بردارند و عاملان این ظلم فرهنگی و تاریخی را به نتیجه اعمالشان برسانند و اثرهای به تاراج رفته برگردانده شود.
احد اسماعیلی زاده
15.09.2013