پیرامون تبعات دستکاریهای کلام

0
536
آ

آغاز سخن:

در یادداشت پیشین راجع به دستکاریها و تغییرات انجام شده در یک کلام  پرسشهای طرح کردم. و از عزیزان مایه‌دار درخواست ابراز نظر نمودم. ولی تنها یک دوست کامنتی زیر پست مربوطه گذاشته بود. بخاطر برجسته نمودن تبعات مخرب دستکاریهای عمدی یا سهوی، نظرات خودم پیرامون کلام مورد بحث ارائه میدهم.

1- یادگار مرمو:

یادگار نان یادگاری یار //چاوقت حاضر بیانی چه کارخانه یار

آسمانو زمین اوسا گرد قرار// هر چه یار واتن عز بردنم بار

و صدقه یاروه نویای پویله دار // غلامان مرمو شادت باور گواهی در کار

(دستنویس خلیفه یارمراد، ص 1901)

2- یادگار مرمو:

یادگاری یار // یادگارنان یادگاری یار

چاکه حاضر بیم چه کارخانه یار // آسمانو زمین اوسا گرد قرار

هر چه یار واتن عز بردنم بار // چه دوستی یاروه نویان پویله دار

غلامان مرمو شادتت باور گواهی در کار

(دستنویس خلیفه یارمراد، ص 1994)

 

من در یادداشت پیشین، دستکاریها و تغییرات زیرین را برجسته کرده بودم.

1- چاوقت ( در کلام 1)                         – چاکه (در کلام 2)

2 – حاضر بیانی                     – حاضر بیم

3- و صدقه یاروه نویای پویله دار –  چه دوستی یاروه نویان پویله دار

4- شادت باور –  شادتت باور

ولی دو دو تغییر دیگر برجسته نکرده بودم.

1- ترکیب یادگاری یار در کلام 1 از قلم افتاده است.

2- فعل “نویای” در کلام 1 به فعل “نویان” تغییر یافته که در هر دو مورد نادرست هستند.

بحث یادداشت:

چند نمونه از تبعات مخرب تغییرات ایجاد شده را در زیر برجسته میکنم. مایه‌داران میتوانند با نگاه نقادانه آنها را تعدیل و تکمیل نمایند. مطمئنا دیالوگ روشمند، منطقی، مستند و … مایه‌داران میتواند راه را برای دفترپژوهی و یارسان‌شناسی علمی هموار ساخته و جایگاه شایسته‌ای برای آنها در میان گرایشهای مرتبط علوم گوناگون پیدا نماید.

  1. ترکیب “یادگاری یار” نشانگر آنست که این کلام پس از مرگ سلطان سهاک بیان گشته است. فرض اینست که در این کلام منظور از “یار” سلطان سهاک باشد. و اینرا بایستی دانست که واژه‌ی یار معنای خاص ندارد. چون یاران جمع یار در آثار یارسانی زمانهای مختلف موجود است. بعلاوه، ترکیبهای مانند “یار داود” در کلامها آمده‌اند. از منشا و منبع، علت مرسوم شدن نام “یادگار” بی اطلاع هستم. ولی اگر آبه معنای “بازمانده از سلطان سهاک” برداشت گردد، دو حالت بخود میگیرد. یکم اینکه ایشان پسر و یا تحت سرپرستی سلطان سهاک بوده باشد و دوم اینکه شاگرد ایشان. برداشت معمول اینست که بابایادگار شخصی مورد تایید سلطان سهاک برای جانشینی خودش باشد. این برداشت نمیتواند درست باشد. چون بنابه الگوها، مکانیزمها و دیدگاههای یارسانی مرتبط، اولا در محدوده‌ی اختیارات و امیتازات پادشاه نیست که جانشین انتصاب کند. و دوما این میردان (مردم، ملت) هستند که پادشاه برمیگزینند. ترکیب “غلامان مرمو شادت (شادتت) باور” در کلام موید این استدلالها است. چون غلامان مشتمل بر یاران و میردان در فرآیند گفتگوها و مناظره‌ها و هماوردیهای متعارفی، شخصی مناسب پادشاهی برمیگزینند.

2.

الف) اگر واژه یا ترکیب “چاکه” بسته به برداشت، در کلام 2 با ترکیب “چا وقت” جایگزین شود، کلام دوم پیام پرمعناتر و درست‌تری بازتاب میدهد. بنابراین، پایین‌تر کلام 2 مبنای برداشت پیام قرار میدهم.

ب) ترکیبهای “حاضر بیانی” و “حاضر بیم” اختلاف لهجه از خود نشان میدهند. به علت عدم اشراف، مهارت و ورزیدگی در برآورد قدمت واژه‎ها، نمیتوانم حدس بزنم که دیرینگی کلمه‌ی “حاضر” در آثار یارسانی به چه زمان برمیگردد. ولی با جرات میگویم که فعل “بیانی” از “بیم” دیرینه‌تر و با ادبیات کلامی همخوان‌تر است. به هر حال، این دو ترکیب منظور محوله را به مقصد میرسانند. ولی با توجه به زمان و پیام کلام، کلمه‌ی “چاکه” کوردی معانی مانند “خوبتر بود”، “بهتر بود”، “راه درست آن بود” و غیره به ذهن میدهد که بنابه برداشت من درست نیست. اگر چاکه به ترکیب “چا گه” مبدل و مترادف “چا وقت” فهمیده شود، بار منظوری خودش را به مقصد میرساند. ولی مطمئن نیستم که کلمه “گه” با زبان و ادبیات کلامهای مربوطه همخوان باشد.

پ) ترکیبهای “شادت باور” و ” شادتت باور” هر چند در لحن و بیان تفاوت دارند، ولی منظور محوله را به مقصد میرسانند. اولی بر درخواست و توقع اجرای فرآیندی معمول و عادی دلالت دارد و دومی زیادتر لحن بیانی امری و شرطی بخود میگیرد.

ج) چنین بنظر میرسد که فعل “نویای” در کلام 1 بر عمل دوم شخص مفرد و فعل “نویان” بر سوم شخص جمع دلالت داشته باشند. این در حالی است که یادگار در مقام اول شخص مفرد سخن میگوید. بنابراینها، فعل “نویام” در نیم بیت دوم درست است که با فعل “بردنم” در نیم بیت اول هم‌وزن است.

3.

و صدقه یاروه نویای پویله دار (در کلام 1)

 چه دوستی یاروه نویان پویله دار (در کلام 2)

همانطور که در بالا استدلال شد، با جایگزینی فعل “نویام” بجای “نویای” و “نویان”، بخش مربوطه در هر دو کلام به صورت “یاروه نویام پویله دار” در میاید. ترکیب‌های “و صدقه” و “چه دوستی” از دو دیدگاه کاملا متفاوت ناشی میشوند. ” و صدقه” بیانگر مناسباتی “بالا دست و زیر دست” در دیدی کلی است. ولی ترکیب ” چه دوستی” رابطه‌ای دوستانه، برابر، هم‌سطح و … با دیگر “یاری کنندگان” به توصیف میکشاند. در کلامهای پرشماری منتسب به سلطان سهاک،  ایشان خودش برابر، هم‌سطح و … دیگر یاران مورد تاکید قرار میدهد. دوستی بنام عمران هاواری نیم بیت “ازیش یوینان چی یاری رمه” در کامنت‌ش در زیر پست یادداشت پیشین در پیج فیسبوکی سایت یارسان آورده است. و در کلام دیگری نیم بیت ” او ظاهر جورن و یاران یارن” راجع به مقام و جایگاه سلطان سهاک آمده است. در اینگونه موارد مناسبات بالا دست و زیر دست معنا ندارند.

کلام پس از تعدیل به این صورت در میاید.

یادگار مرمو:

یادگاری یار // یادگارنان یادگاری یار

چا وقت حاضر بیم چه کارخانه یار // آسمانو زمین اوسا گرد قرار

هر چه یار واتن عز بردنم بار // چه دوستی یاروه نویام پویله دار

غلامان مرمو شادت باور گواهی در کار

یادگار در اینجا میگوید: من یادگار، یادگاری یار هستم. از زمانی که در تنظیمات، سازمان، جریان، تشکیلات، محفل یا … یار حضور پیدا کرده‌ام، زندگی پر معنای یافته‌ام. سخنان یار (مسئولیتها و ماموریتهای محوله به من از طرف ایشان به من) را بدون کم و کاست جابجا کرده‌ام و از دوستی با یار کسب امتیاز، مزیت، حق ویژه یا … نکرده‌ام. برداشت نزدیک به واقعیت از بخش « غلامان مرمو شادت باور گواهی در کار» بسته به بستر موضوعی و زمانی گفتگو است. شاید منظور این باشد که غلامان از ایشان میخواهند که شایستگی خودش را بنمایاند و مقتضیات بیاوبس را بجای بیاورد.

یافته‌های یادداشتهای پیش‌تر نگارنده نشان میدهند که مطابق جهانبینی تمدن یارسان، هستی بتدریج از عنصر (بذر، ذرّ، گوهر یا …) پدید آمده است. بنابراین، درست نیست که هستی را به “آسمان و زمین” خلاصه کرد و تصور کرد که قدرت مطلقی آنها را به تنظیم دلخواه در فضا یا … قرار داده باشد. همچنین منظور از کلیدواژه‌ی کارخانه، مرکزی برای تولید قطعات پیش ساخته برای تولید یا خلق هستی نیست. بلکه همانطور که در بالا اشاره شد، معنای نزدیک به منظور امروزی از جریان، تشکیلات، سازمان یا … بخود میگیرد. من در نوشتاری اختصاصی با استناد به سروده‌های مرتبط در این رابطه‌ها استدلالهای زیادتری ارائه خواهم داد. همچنین پیرامون معانی و پیوند منظوری کلیدواژه‌های “کارخانه”، “بارخانه”، “بارگاه”، “گوهر”، “کالا” و … شفاف‌سازی خواهم کرد. 

لینکهای یادداشت پیشین در پیج فیسبوکی سایت یارسان و کانال تلگرام نگارنده:

https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=1258438250906883&id=233598696724182&substory_index=0

https://t.me/AhmadiBorzou/114

برزو احمدی

14 فوریه 2017